خود خوانیم
يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۰، ۰۲:۵۰ ق.ظ
از وقتی که یادم میاد و صدای رادیو به گوشم خورده ماه رمضان و ربنای استاد شجریان برای گوش من با هم عجین شده بود. امسال که بیشتر درگیر اذان و افطار بودم همیشه منتظر بودم که به وقت اذان صدای روح نوازش را بشنوم. ....!!!
ماه رمضان امسال رنگ و بویش با سال های گذشته بسیار متقاوت بود. قبلا با نزدیکی ها ی افطار بو و عطر غذا مشام ملت خداجو رو نوازش می داد و چند ساعتی طول می کشید تا کوچه ها و خیابان ها افطاری گونه بشه اما امسال انگار فضا تغییر کرده بود. شنیده بودم می گفتن یادش به خیر دوره خاتمی ساعت ۵ افطار می کردیم. احتمالا چند سال دیگه می گیم یادش به خیر دوره احمدی نژاد همیشه بساط افطار به راه بود و ساعت خاصی نداشت.
برای اولین بار رفته بودم یه فروشگاه تا ولخرجی کنم و یه لباس خوب واسه خودم بخرم. یارو هم مارو ساده پیدا کرد و حسابی دوشید. وقتی اومدم خونه و حساب کردم فهمیدم کلاه گشادی سرم رفته. راست می گن اگه لر نره بازار بازار می گنده ها!
- ۹۰/۰۶/۱۳
درباره حال و هوای رمضون هم باهات موافقم