خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

به نقل از دیگران

دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۲۵ ق.ظ
مطلبی که می فرستم از آن استاد ملکیان است که اندکی خلاصه اش کرده ام تا برای دوستان کم حوصله من قابل استفاده باشد

اخلاق تفکر
در مواجهه با هر عقیده‌ای، چهار مقام را باید از هم تفکیک کنیم  اگر کسی مدعی شود که  «الف، ب است» به عنوان یک عقیده؛ و آن را برای من اظهار کند، اگر قصد داوری نسبت به آن را داریم در برخورد با این مطلب، چهار مقام را باید از هم تفکیک بکنیم و آنها را با یکدیگر خلط نکنیم و این خلط این چهار مقام با یکدیگر از موارد خطاهای اخلاقی ما است، اگر آگاهانه صورت بگیرد.
مقام اول این است: چه شد که مخاطب من دارای این عقیده شد که " الف، ب است "؟  چه اوضاع و احوالی دست به دست هم دادند که صاحب این عقیده،  به آن معتقد شده است؟ این یک مقام است که مقام علل تکوین یک عقیده در ذهن و ضمیر یک انسان است. ویلیام جیمز به عنوان یک روانشناس، علل و عواملی را که تا زمان خودش شناخته شده بوده است، در پدید آمدن یک عقیده، برشمرده است. ایشان می‌گوید گاهی انسان به سبب القائات دوران کودکی صاحب عقیده‌ای می‌شود. او بعدها در دوران بزرگسالی هم این عقیده را حفظ می‌کند. گاهی هم تلقینات در دوران پس از کودکی باعث رسوخ عقیده‌ای در انسان می‌شود. آن تلقینات را امروزه پروپاگاند یا تبلیغات می‌گویند. گاهی از سر خوف عقیده‌ای در انسان به وجود می‌آید. گاهی هم از سر طمع. گاهی عشق، گاهی نفرت، گاهی منفعت فردی، گاهی منفعت گروهی و گاهی هم استبداد. مهم اینجا است که همه عقایدی که من و شما داریم، به سبب آن نیست که برای آنها استدلالی داریم. تنها بعضی از عقاید ما مدلل به دلیل است، نه همه عقاید ما.
مقام دوم این است که حالا به هر حال و به هر علتی، یک عقیده در ذهن و ضمیر کسی منعقد شد. چه عللی دست به دست هم داده اند که این شخص عقیده خود را با دیگران در میان گذاشت و اظهار کرد؟ چه از طریق زبان و چه از طریق قلم. این مطلب، ربطی به مطلب اول ندارد. هزار عقیده ممکن است در ذهن و ضمیر من بجوشد اما من همه آنها را اظهار نکنم. بعضی از آنها را اظهار می‌کنم و با شما در میان می‌گذارم. شما هم نسبت به من همینطور هستید. چه علل و عواملی باعث می‌شوند و چه انگیزه‌هایی سبب می‌شوند که انسان عقاید خود را اظهار کند و کتمان نکند و آن را در درون خود نگه ندارد. این هم یک بحث دوم است.
و اما مقام سوم این است که عقیده «الف، ب است»، به هر علتی در زندگانی یک شخص، متکون شد، شده باشد و به هر علتی هم که شخص آن را اظهار کرد، بکند . اما آیا این عقیده مطابق با واقع است یا نه؟ صادق است یا کاذب؟ حق است یا باطل؟ مقامی که ارتباط گزاره با واقعیتی که این گزاره حاکی از آن است، چیست؟ اما اگر دقت کرده باشید، مقام اول و مقام دوم مربوط به ارتباط گزاره با قایل آن گزاره بود، با معتقد به آن گزاره بود.
و اما یک مقام چهارم هم داریم و آن اینکه این عقیده حق باشد یا باطل، اگر این عقیده مورد اعتقاد کسی واقع بشود یا جامعه ای معتقد به این عقیده بشود، چه آثار منفی یا مثبتی بر اعتقاد به این گزاره مترتب می‌شود. در ساحت شخصی، در روان شخص معتقد و در جامعه هم در روان جامعه. رواج این عقیده چه آثار مثبتی خواهد داشت؟ یا چه آثار منفی ای خواهد داشت؟ آثار منفی آن بیشتر است یا آثار مثبت آن؟ اصلا آیا هیچ گونه آثار منفی دارد یا نه علاوه بر آثار مثبت، آثار منفی هم دارد.
همچنین بیشتر اهتمام اهل فکر باید به مقام سوم باشد. این چهار مقام هیچ ربطی با هم ندارند. از هیچ کدام از این چهار مقام، نتیجه ای برای سه مقام دیگر نمی‌توان گرفت. مثلا از اینکه در مقام دوم، کسی با حسن نیت عقیده‌اش را اظهار کرده باشد، نمی‌توان در مقام سوم نتیجه گرفت که عقیده‌اش صادق است. اینکه کسی در مقام دوم با سوء نیت عقیده‌اش را اظهار کرده باشد، نمی‌شود در مقام سوم نتیجه گرفت که عقیده‌اش کاذب است. ممکن است که عقیده‌ای در مقام دوم با سوء نیت اظهار شده باشد ولی در مقام سوم صادق باشد. ممکن هم است در مقام دوم با سوء نیت اظهار شده باشد و در مقام سوم هم کاذب باشد. می‌شود که در مقام دوم با حسن نیت اظهار شده باشد و در مقام سوم هم صادق باشد. به تعبیر منطقیون بین اینها عموم و خصوص من وجه برقرار است. باز به همین ترتیب نمی‌توان گفت که اگر عقیده‌ای در مقام سوم صادق است حتما رواج آن هم آثار مثبت دارد. یا اگر در مقام سوم کاذب است، حتما رواج آن هم آثار منفی دارد. هر کدام از این ادعا ها مقام جداگانه ای است و باید بطور مستقل مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

  • ۹۰/۰۸/۳۰

نظرات (۴)

طبق معمول استاد ملکیان مسحور میکنه منو.....

لطفا خلاصه نکنیداز این پس...
کل حالش به کامل خوندنشه....
بس بسیار مستفیضیده شدیم
خیلی جالب بود
خوشحالم که مورد توجه واقع شد از این دست مطالب باز هم خواهم فرستاد
سوت و کور است اینجا!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی