خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

این را با موبایل میفرستم اگر بد شد ببخشید

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۲۱ ب.ظ
این کامنت ک بود در دو پست قبل که جواب من در ارامه ان می اید اندر ستایش دکتر به سبب تجمیع اذهان عمومی و تجویز داروهای شفا بخش مرخواص را دلشادم از اینکه شما را می شناسم یک دکتر درد آشنا را می شناسم کامل نباشد قلب من اما یقیناً حاذق ترین مرد خدا را می شناسم باکی ندارم از مریض های بسیار چون با شما دار الشفا را می شناسم حتی وفا را ،عشق را و راستی را وقتی تو باشی هر سه تا رامی شناسم از سینه ام نجوای شیرین می رسد باز خسرو،بمان من این صدا را می شناسم دستان من هموا ره رو بر آسمان است بعد از ثنا گفتن، دعا را می شناسم نشناختم در شوق تو از پای سر را از آن دمی که دست و پا را می شناسم پیشم بمان ای نسخه ی مهرت شفابخش دور از تو آخر من کجا را می شناسم؟ قتی که شعر دلکشت را دیدم ای ک بر شعرهای سست خود خندیدم ای ک تعریف کردی و سزاوار همانی این را بدون دیدنت فهمیدم ای ک گفتم بگویم مدح تو را لیک دیدم بالاتر از مدحی تو و ترسیدم ای ک (این تعارف ایرانی بود) گفتی که درمان می‌کنم اما چگونه؟ وقتی ز درمان خودم نومیدم ای ک استاده‌ام اما نه چندان استوارم در پیش طوفان زمانه بیدم ای ک دریاب فیض محضر افشن که دور از او، در وطن گویی که در تبعیدم ای ک
  • ۹۱/۰۴/۲۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی