در جواب کامنت ک در دو پست قبل
دلشادم از اینکه شما را می شناسم
یک دکتر درد آشنا را می شناسم
کامل نباشد قلب من اما یقیناً
حاذق ترین مرد خدا را می شناسم
باکی ندارم از مریض های بسیار
چون با شما دار الشفا را می شناسم
حتی وفا را ،عشق را و راستی را
وقتی تو باشی هر سه تا رامی شناسم
از سینه ام نجوای شیرین می رسد باز
خسرو،بمان من این صدا را می شناسم
دستان من هموا ره رو بر آسمان است
بعد از ثنا گفتن، دعا را می شناسم
نشناختم در شوق تو از پای سر را
از آن دمی که دست و پا را می شناسم
پیشم بمان ای نسخه ی مهرت شفابخش
دور از تو آخر من کجا را می شناسم؟
و این هم جواب من
وقتی که شعر دلکشت را دیدم ای ک
بر شعرهای سست خود خندیدم ای ک
تعریف کردی و سزاوار همانی
این را بدون دیدنت فهمیدم ای ک
گفتم بگویم مدح تو را لیک دیدم
بالاتر از مدحی تو و ترسیدم ای ک (این یکی تعارف ایرانی بود)
گفتی که درمان میکنم اما چگونه؟
وقتی ز درمان خودم نومیدم ای ک
استادهام اما نه چندان استوارم
در پیش طوفان زمانه بیدم ای ک
دریاب فیض محضر افشن که دور از
او، در وطن گویی که در تبعیدم ای ک
- ۹۱/۰۴/۲۶
بدو بیا
نظر سنجی و 1خواهش
بدو بدو............