طنز
يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۱۶ ق.ظ
دو نکته طنز معمولاً با خنده یا حداقل لبخند همراه است وگرنه ترجیح میدهم آن را طنز نخوانم گاهی وقتها کاریکاتورهایی را میبینم که دیگر نمیتوان آنها را طنز خواند از بس که مضمون تلخی دارند. اما همین طنز هم گاه مستقیماً مضمون خندهدار خود را ارائه میدهد مانند آنچه در جوک، لطیفه و یا هزل میبینیم و غالباً بیشتر به هدف خنداندن و بدون مضامین تاملبرانگیز است شاید شعر من در وصف مصاحبه دکتری مرتض را بتوان در این طبقه قرار داد و گاه اندکی پیچیدهتر است ظرافت بیشتری دارد و برای درک طنز آن نیاز به تأمل بیشتری است اما لحن طنز خود را نشان میدهد غالب طنزها با مضمونهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اینگونه است مثلاً داستان چهار یار در جنگل چنین حالتی را دارد ولی من معمولاً از طنزی بیشتر لذت میبرم که با لحنی جدی محتوای طنز را ارائه میدهد مثلاً همین تحلیل شعر اتل متل توتوله، برای من طنزی در نقد نوع تحلیلهایی است که در اطراف خود شاهد هستیم اگر فکر میکنید در اینباره اشتباه میکنم برخی از این تحلیلها را بعداً در پستی مستقل خواهم آورد. نکته دیگر درباره نوع موجَز گویی و رمزی سخن گفتن مرتض است اشاره به غمانگیز بودنِ پستِ تحلیل اتل متل، اشاره به پوپر و نهایتاً مراد فرهادپور را حقیقتاً نفهمیدم من با مبحث هرمنوتیک سر و کار نداشتهام و میدانم که فشن هم نداشته است البته تردیدی نیست که مجی در این فن سرآمد است اما دو سوم از مخاطبین مرتض زمینه کافی برای درک این مطلب ندارند و خوب است لااقل جملاتی در توضیح آنها بیاورد ما لایق چنین وقتگذاریای از ناحیه مرتض هستیم (البته فکر میکنم) نکته شوم که البته عنوان پست را خراب میکند درباره عید فطر است ماه رمضان ماه شادی است هیجانی دارد که در دیگر اعمال مذهبی مشاهده نمیشود و حقیقتاً حس عید فطر هم بیشتر از اعیاد مذهبی دیگر مشاهده نمیشود خوب است به این اتفاق از جنبه شادیسنجانه در مقایسه با دیگر اعمال مذهبی پرداخته شود
- ۹۱/۰۵/۲۹
والله ما که در ماه رمضان شادی خاصی ندیدیم . هر چی هست دعا و مناجات است که با سوز و گداز بیان می شود. انگار خدای دعاپذیر ما هم مایه ای از شنگولی ندارد و میانه اش با گریه خیلی بهتر است و همه اش باید با التماس و عجز و لابه ازش چیزی بخوایم. عید فطر هم تحت تاثیر آن اینقد تقبل الله و طاعات و عباداتی است که فرقی با سایر اعیاد مذهبی نداره.