خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

منتظر شارح

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۰۷ ق.ظ
در وصف در آمدن او به عدلیه و حاصل آن:
شاد شد در قبر خود نوشین‌روان
چون بیامد آن عدالت‌گستران
از قدومش شد مزین دادگاه
روزگار مجرمان شد بس سیاه
جملگی برخاستند از احترام
هم قضات و هم ز ارباب عمام (یعنی صاحبان عمامه)
در دل مظلوم‌ها شد قند آب
پخش شد شیرینی آنجا بی‌حساب
کیسه کردند اهل رشوه ماست را
داده پاسخ زود هر درخواست را
جمله پرونده‌ها شد بررسی
کی معطل می‌شد آنجا خود کسی
الغرض افکند شوری او به داد...
گستری  چون کار او آنجا فتاد
الغرض او همه پرونده‌ها را به خوبی فیصله دادی و میان طرفین دعوا آشتی آوردی. اکنون بشنو جریان چند پرونده بعد از  ورود او به آن مجموعه و راهنمایی نمودن مردمان را:
گفتگوی خسرو و فرهاد بعد از خروج از دفتر  او و  گرفتن راهنمایی از وی:
گفت خسرو هست شیرین زان تو
گفت فرهاد این نگردد جان تو
من خطا کردم که شیرین از تو بود
عشق زوری خود ندارد هیچ سود
گفت خسرو نه که تو لایق‌تری
که بر او از من بسی عاشق‌تری
چونکه شیرین آن تعارف‌ها بدید
گفت بر  این عاشقان بایست ..ید
که  مرا در بین خود کردند شوت
گفت با هر یک: برو که تف به روت
گفتگوی رستم و اسفندیار بعد از خروج از دفتر  او و  گرفتن راهنمایی از وی:
چونکه بیرون آمدند، اسفندیار
گریه‌ها کرد از ته دل زار زار
گفت ای رستم غلط کردم ببخش
مرمرا به جان تهمینه و رخش
من اسیرت خواستم لیکن کنون
من اسیر تو شدم ای ذوالفنون
گفت رستم نه، مقصر من بدم
که به زور بازویم غرّه شدم
تو مبلغ بودی از بهر خدای
مرمرا بخشای گر کردم جفای
الغرض در بینشان بحثی شدید
بهر تعیین مقصر شد پدید
گفت رستم: من مقصر بوده‌ام
گفت اسفندی: نه، من آلوده‌ام
عاقبت این بحث شد دعوا و جنگ
معذرتخواهی تماما باخت رنگ
همدگر را کوفتند آندو چنان
که بماند انگشت از آن در دهان
داستان دیگر پرونده‌ها و حل و فصل آنها را از خود او بشنوید.
  • ۹۱/۰۶/۰۳

نظرات (۱۵)

من که برترین شارح تمامی اعصار و قرون هستم در شرح این ماجرا واماندهم.........
مرتض جان گفتم که منتظر شارحم او به زودی خواهد امد صبر کن
ای شارحان ای شارحان شرحی بر این آجر کنید....
بس خجالت دادی ای استاد فن
از کنایات تو گشتم شاد من
دوستان مقصود دکتر زان عدیل!
کس نباشد جز که این بنده‌ی علیل!
چون به عدلیه همی کردم ورود
پس شدم مستوجب نعت و درود!
شرح این دشوار معنی، ای جگر
این زمان بگذار تا وقتی دگر!
شرح دادی ای مجی هر چند دیر
که شدی وارد در این کار خطیر
هست توفیق تو ما را ارزو
اینکه روزی با عسل گیری وضو
اب بینی را بگیری با حریر
دوش با مخلوط کاکائو و شیر
گشته ای دیگر ز مسوولان مجی
یاد کن گه گاه از یاران مجی
برای فشن
خریده گوشی ای اندازه pad
ولی یکباربه اجر نیامد
نمی ایی چو با ان اینترنت
چه فرقش هست با گوشی j100
توضیح! گوشی فشن x10 و گوشی مجی J100 است
ببخشید باید اصلاح کنم j100 مال دوران قبل از شغل جدید مجی بود
بود او منتظر تا ایفون پنج
بیاید تا رها گردد از این رنج
گران است ار چه لیکن هیچ غم نیست
برای مج که بنشسته است بر گنج
بیامد شارح ای مرتض کجایی
چرا از تو نمی اید ندایی
تو که هر شب به اجر می زدی سر
بود انصاف که دیگر نیایی؟
حس شاعری الان ندارم
ولی به مجی تبریک می گم. امیدوارم این شانس برای همه جوانان جویای کار فراهم بشه و بیکار نداشته باشیم. به عرض جناب دکتر می رساند بحران اقتصادی اروپا! بر ما هم تاثیر گذاشته و در حال حاضر گوشی دو ورژن پایین تر را دام.
دو ورژن گوشیت پایینتر آمد
زمان پولداریت سر آمد
ولی غصه نخور. که بعد سختی
همیشه روزگار بهتر آمد
نفهمیدم چه شد من آخر کار
مجی تو پرده از این راز بردار
به عدلیه چه ربطی داری آخر
سرت را می دهی آخر تو بر دار...
این قافیه بر دار مرتض عالی بود خوشحالم که با شعر جواب داد
مرا از دور دستی بد بر اتش
نمی دانم به واقع جزئیاتش
رییس عدلیه شد یا معاون
چو مرتض منتظر بهر جوابش
«من و عدلیه» پنداری دقایق
چو گودرز است و ربطش با شقایق؟!
به راه عدل باکی نیست از سر
چو «منصور» ام در این ره مست و شایق!


نباشم من معاون یا رئیسی
نه پاچه‌خواری و نه کاسه‌لیسی!
but I became a simple employee
کنم مر کارها را راس‌ّوریسی!

ممنون از مرتض. انصافاً شعرت حرف نداشت و مخصوصاً همون قافیه‌ی بر دار. حسّش نیست اشعار بیشتری در جواب بگم.
دکتر جان دو بیتی‌هایی که برای فشن گفتی، مخصوصاً اوّلیش خیلی با حال بود. در ضمن دو سالی بود که گوشی J100 به 1100 ارتقاء یافته بود! و البته الان چند وقتیه به یه مدل مثلاً‌ صفحه لمسی در پیت تنزّل کرده!
در این کشور که گودرز و شقایق
همیشه با همند و یار و عاشق
مپرس از ربط اندو مرتض من
بود افشن بدون شک موافق
مجی جان شعرات عالی بود
مخصوصا قسمت انگلیسی‌اش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی