خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

Unknown

دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۳:۴۲ ب.ظ
عبید زاکانی طنزهای تندی دارد اما برای آن کسی که به دنبال تحلیل اجتماعی باشد خلاقیت‌های این فرد بی‌نظیر است او رساله‌ای در تعریفات نیز دارد در اینجا طنزی را به تقلید از این رساله می‌آورم

واژه‌نامه وبلاگ (با الهام از عبید زاکانی)

الفعّال: مجی

المفصّل: نظریات مرتض را گویند

الپَسّات: صیغه مبالغه به معنی کسی که پست فراوان دهد مثل مجی، مرتض و فشن

الطولانی: انتظار حضور ک را گویند

الإی دی اس ال: آنچه بود و نبودش را در حضور مجی تأثیری نباشد

الفوتبال: تنها چیزی که فشن را به نوشتن وا دارد

المحال: تحقق وعده‌های مجی را گویند

الشطح: پست مرتض

  • ۹۱/۰۸/۰۱

نظرات (۴)

خدایی عجب وزنی داره مجی در این واژه‌نامه! نصف واژگان به نوعی در شرح کمالات اوست
الپسّات و الاِی‌دی‌اس‌ال باحال‌ترین واژگان بود
این دو تا هم به نظرم بهتره اضافه بشه:
الخودنویس: دکتر را گویند.
الخودخوان: آجر، ایضاً آجرک (آنندراج و برهان قاطع) یعنی اعضاء البلاغ!
النّخود الآش (النّخودی): نظردهندگان فلّه‌ای را گویند که التماس دعا دارند تا سری به آنها زده شود.
می شود در همین راستا به خود حکیم کلی صفت داد از جمله : شیخ المتلاک: استاد متلک گویی. بقیه الوبلاگ: باقی نگه دارنده وبلاگ. شیخ الاجر: پیشکسوت و گرداننده اجر. جاعل الاجرین: سازنده واژه آجر و معما و .... محرک المرتض: برانگیزاننده مرتض و ...
به مرتض گفتم تا پست را اصلاح کند اما نکرد و نظری هم نداد فکر کنم از بس از او تقاضای اصلاح کردم خسته شده
از پیشنهادات دوستان استقبال می کنم بیشتر هدف یادی از کار ظریف عبید بود حتما کارهایش را بخوانید که طنازی اجتماعی است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی