Unknown
دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۳:۴۲ ب.ظ
عبید زاکانی طنزهای تندی دارد اما برای آن کسی که به دنبال تحلیل اجتماعی باشد خلاقیتهای این فرد بینظیر است او رسالهای در تعریفات نیز دارد در اینجا طنزی را به تقلید از این رساله میآورم
واژهنامه وبلاگ (با الهام از عبید زاکانی)
الفعّال: مجی
المفصّل: نظریات مرتض را گویند
الپَسّات: صیغه مبالغه به معنی کسی که پست فراوان دهد مثل مجی، مرتض و فشن
الطولانی: انتظار حضور ک را گویند
الإی دی اس ال: آنچه بود و نبودش را در حضور مجی تأثیری نباشد
الفوتبال: تنها چیزی که فشن را به نوشتن وا دارد
المحال: تحقق وعدههای مجی را گویند
الشطح: پست مرتض
- ۹۱/۰۸/۰۱
الپسّات و الاِیدیاسال باحالترین واژگان بود
این دو تا هم به نظرم بهتره اضافه بشه:
الخودنویس: دکتر را گویند.
الخودخوان: آجر، ایضاً آجرک (آنندراج و برهان قاطع) یعنی اعضاء البلاغ!
النّخود الآش (النّخودی): نظردهندگان فلّهای را گویند که التماس دعا دارند تا سری به آنها زده شود.