محذور یا محظور
دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ب.ظ
مجی (قب) در نظر پست قبلی نوشت:
«در صحنهی رسمی محظوریتها و محدودیتهایی دارد»
استعمال صحیح او مر واژه «محظوریت» را، آنچنان مرا بر سر وجود آورد که گفتم پستی برای آن بگذارم. نویسندگان و بلکه گویندگان غالبا تفاوت «محظور» و «محذور» را نمیدانند و آنها را بجای هم بکار میبرند.
به جهت این دقت نظر مجی مدحی برای او در نظر خواهم گرفت.
محذور:
امر مخوف، آنچه از آن ترسیده شود (دهخدا)
پرهیزشده، آنچه از آن دوری کنند (معین)
مثلا اصطلاح درست محذور اخلاقی است و نه محظور اخلاقی
محظور:
ممنوع، قدغن شده، حرام کرده شده، منعکرده شده (دهخدا)
مثلا همین عبارت مجی که در آن محظوریتها یعنی ممنوعیتها
«در صحنهی رسمی محظوریتها و محدودیتهایی دارد»
استعمال صحیح او مر واژه «محظوریت» را، آنچنان مرا بر سر وجود آورد که گفتم پستی برای آن بگذارم. نویسندگان و بلکه گویندگان غالبا تفاوت «محظور» و «محذور» را نمیدانند و آنها را بجای هم بکار میبرند.
به جهت این دقت نظر مجی مدحی برای او در نظر خواهم گرفت.
محذور:
امر مخوف، آنچه از آن ترسیده شود (دهخدا)
پرهیزشده، آنچه از آن دوری کنند (معین)
مثلا اصطلاح درست محذور اخلاقی است و نه محظور اخلاقی
محظور:
ممنوع، قدغن شده، حرام کرده شده، منعکرده شده (دهخدا)
مثلا همین عبارت مجی که در آن محظوریتها یعنی ممنوعیتها
- ۹۲/۰۳/۲۷