خدای سکوت
سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ
گر چه دانی که نیست جای سکوت
ساکتی، چون تویی خدای سکوت
آتشی در درونت افتاده
که نپوشاندش قبای سکوت
در عوضْ آن گزیدهگوییهات
حکمتی هست لابهلای سکوت
هر کسی را چنین فضیلت نیست
سهم هر دل نشد صفای سکوت
چوب در آستین، سزای سخن
سینهای پر ز غم بهای سکوت
فیض مج گر مدد کند من را
میروم تا به انتهای سکوت
گفتم تا عَرَق مجی بعد از بحث محذور و محظور خشک نشده است مدحی را که به او قول دادم ادا کنم هر چند بر خلاف خواستهام بصورت طنز در نیامد و راه خویش را در پیش گرفت
از مجی دعوت میکنم تا نظر من را در پست قبل در ابتدای کامنتها ببیند
ساکتی، چون تویی خدای سکوت
آتشی در درونت افتاده
که نپوشاندش قبای سکوت
در عوضْ آن گزیدهگوییهات
حکمتی هست لابهلای سکوت
هر کسی را چنین فضیلت نیست
سهم هر دل نشد صفای سکوت
چوب در آستین، سزای سخن
سینهای پر ز غم بهای سکوت
فیض مج گر مدد کند من را
میروم تا به انتهای سکوت
گفتم تا عَرَق مجی بعد از بحث محذور و محظور خشک نشده است مدحی را که به او قول دادم ادا کنم هر چند بر خلاف خواستهام بصورت طنز در نیامد و راه خویش را در پیش گرفت
از مجی دعوت میکنم تا نظر من را در پست قبل در ابتدای کامنتها ببیند
- ۹۲/۰۳/۲۸
چوب در آستین، سزای سخن
سینهای پر ز غم بهای سکوت