سپاس از ک و دلجویی از مج
سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ
اشعار فوق العاده ک مرا بر آن داشت تا پست را عوض کنم تا آنها را در پستی جدید منتشر کنم البته هنوز منتظر دیدن نظر مرتض و مجی بر پست قبلی در مورد تحولات مصر هستم اما لطفا نظرها را مثل کی عزیز در زیر پست جدید بگذارید اما نه مثل فشن که در جواب مجی در دو پست قبل نظری در زیر همان پست داده که همیشه محتمل است که افراد آن را نبینند (قابل توجه مجی برای بازگشت و ملاحظه آن نظر)
شعر ک این است:
ارادت خدمت مجموع یاران
همین اول که آخر دست من نیست
و پوزش بابت تاخیر و تشویش
که این مطلب برای پست قبلی است!
......
سپاست ای حکیم از این مراعات
که کردی با فقیری بی بضاعت
امید دوستانی خوب دارم
برایت بعد از این هر روز و ساعت
....
غذای معنوی هرچند نیکوست
ولیکن اصل بر حفظ وجود است
اگر یاران خساست کرده باشند
بیا اینجا که ک دریای جود است!!
......
برای من ببخش این خاطیان را
تو که سرچشمه ی فضل و کمالی
بشو دریای صبر و موج امید
اگر از خطه ی سبز شمالی!
......
به آن قاضی مرا گر دسترس نیست
خیالی نیست افشین هست اینجا
اگر بینم وفاقی بر علیه ات
بدرم خشتک این دو فنون را!
....
چنان سازم که بعد از این اتومات
برایت مرغ بریان سرو سازند
اگر هم جیبشان چون فرقشان بود!
برای جلب مهرت سر ببازند
........
منم این کمترین نظمینه پرداز
که دارم سکه ی مهر تو در جیب
و با لکنت بگویم در کلاست
زمانی جنگل و وقت دگر شیب؟!!!!
حقیقتا از شعر او لذت بردم و از او ممنونم ظرافتهای این شعر بیشتر از آن است که در اینجا به آن اشاره کنم واقعا فوق العاده بود انتخاب قالب هم عالی بود باور دارم که این خلاقانهترین شعرِ طنز در این بلاگ تا کنون است از الطاف و عنایات ک سپلسگذارم و عندالفرصت پاسخی تقدیم خواهم کرد
اما در مجموع چون احساس میکنم که مقدار مالش مجی زیاد شده است لازم دیدم تا خودم دست به کار شوم و برخی شائبهها را از چهره پرنور او بزدایم بنابراین این فقره زیر را به او تقدیم میکنم
در بیان این حکمت کی «کلّ شهرٍ رمضان فی بیت مجیجان» و دفع توهمات و بیان آنکه او مقدماتِ معرفت فراهم میسازد مریدان را
اهل حکمت اینچنین فرمودهاند
کان زمان که منزل مج بودهاند
دیدهاند آن را چو مهمانی رب
پس رمضان خواندهاندش زین سبب
همچنین باشد مبارک آن مقام
که بود وصفی از آن ماه صیام
گر ترا تفسیر دیگر در سر است
پس ترا وزری به سینه اندر است
فهم این حکمت بود بهر خواص
یافت چون از وزر دلهاشان خلاص
برکتش از معرفت هست ای عمید
که دمادم از مجی خواهد رسید
لیک این مستلزم آمادگی است
کسب فیض از او نه با این سادگی است
شرط درک معرفت از آن فحل
را به خوبی گفته آن شیخ اجل
گفت سعدی اندرون را از طعام
دار خالی، معرفت گیرد مقام
پس اگر داری هوای معرفت
خانه مج باید ای جان منزلت
شعر ک این است:
ارادت خدمت مجموع یاران
همین اول که آخر دست من نیست
و پوزش بابت تاخیر و تشویش
که این مطلب برای پست قبلی است!
......
سپاست ای حکیم از این مراعات
که کردی با فقیری بی بضاعت
امید دوستانی خوب دارم
برایت بعد از این هر روز و ساعت
....
غذای معنوی هرچند نیکوست
ولیکن اصل بر حفظ وجود است
اگر یاران خساست کرده باشند
بیا اینجا که ک دریای جود است!!
......
برای من ببخش این خاطیان را
تو که سرچشمه ی فضل و کمالی
بشو دریای صبر و موج امید
اگر از خطه ی سبز شمالی!
......
به آن قاضی مرا گر دسترس نیست
خیالی نیست افشین هست اینجا
اگر بینم وفاقی بر علیه ات
بدرم خشتک این دو فنون را!
....
چنان سازم که بعد از این اتومات
برایت مرغ بریان سرو سازند
اگر هم جیبشان چون فرقشان بود!
برای جلب مهرت سر ببازند
........
منم این کمترین نظمینه پرداز
که دارم سکه ی مهر تو در جیب
و با لکنت بگویم در کلاست
زمانی جنگل و وقت دگر شیب؟!!!!
حقیقتا از شعر او لذت بردم و از او ممنونم ظرافتهای این شعر بیشتر از آن است که در اینجا به آن اشاره کنم واقعا فوق العاده بود انتخاب قالب هم عالی بود باور دارم که این خلاقانهترین شعرِ طنز در این بلاگ تا کنون است از الطاف و عنایات ک سپلسگذارم و عندالفرصت پاسخی تقدیم خواهم کرد
اما در مجموع چون احساس میکنم که مقدار مالش مجی زیاد شده است لازم دیدم تا خودم دست به کار شوم و برخی شائبهها را از چهره پرنور او بزدایم بنابراین این فقره زیر را به او تقدیم میکنم
در بیان این حکمت کی «کلّ شهرٍ رمضان فی بیت مجیجان» و دفع توهمات و بیان آنکه او مقدماتِ معرفت فراهم میسازد مریدان را
اهل حکمت اینچنین فرمودهاند
کان زمان که منزل مج بودهاند
دیدهاند آن را چو مهمانی رب
پس رمضان خواندهاندش زین سبب
همچنین باشد مبارک آن مقام
که بود وصفی از آن ماه صیام
گر ترا تفسیر دیگر در سر است
پس ترا وزری به سینه اندر است
فهم این حکمت بود بهر خواص
یافت چون از وزر دلهاشان خلاص
برکتش از معرفت هست ای عمید
که دمادم از مجی خواهد رسید
لیک این مستلزم آمادگی است
کسب فیض از او نه با این سادگی است
شرط درک معرفت از آن فحل
را به خوبی گفته آن شیخ اجل
گفت سعدی اندرون را از طعام
دار خالی، معرفت گیرد مقام
پس اگر داری هوای معرفت
خانه مج باید ای جان منزلت
- ۹۲/۰۴/۲۵
ضمنا اگر کسی از دوستان داستان جنگل و شیب را نمیداند بگوید تا توضیح بدهم