شعر کی عزیز و دفع یکی از شبهات
شعر کی عزیز این است:
یافتم شعر تو را استاد وار ----
- که در او درج است حسن بی شمار--
لطف کردی اینکه ک را خواستی---
از جماع زاده ی شب کامکار
لاجرم شبهه هست در تحقیقتان--
-که در او گم گشته روز و روزگار
یادتان رفته است آیا آن زمان--
چون که ک آمد درون قیر غار
زن به خاکستر بدل گردیده بود--
بسکه در سوراخ او کردید مار!!
علم فاعل را معین می کند--
گر جسد پیدا نباشد، از غبار!
اما با خود گفتم که قطعا برای دوستان این سؤال مطرح خواهد شد که چرا وقتی حکیم را کاری با سیهزن نبود دست به آن اعترافات زد؟ به این جهت احساس وظیفه کردم تا دفع این شبهه نمایم:
گفته بودم چند ماه قبل که
آن حکیم اقرار کرده بود به
اینکه یک شب با سیهزن بود و بس
آن هم از بهر رفیقان، نز هوس
شد ز تحقیق جدید اما عیان
که ندارد هیچ ربطی با جوان
دوستان پرسند از چه اعتراف
کرد وقتی که نداده بود گاف؟
چون که بحث ژن تماما ژاژ بود
از چه سر آورد پیش ک فرود؟
پاسخِ آن با مثالی میدهم
از رمان جُرج اُروِل ای صنم
در هزار و نهصد و هشتاد و چار
بود وینستون به این مشکل دچار
چون شکنجه شد به سختی آنچنان
کاملا پاشید از او روح و روان
قوه تحلیل او تعطیل شد
چونکه اندر آستینش بیل شد
گفتش آن اشکنجهگر: دو با دو چند؟
گفت: هر آنچه ترا باشد پسند
همچنین روح حکیم از اتهام
اوفتاد ای دوست در وهمی تمام
آنقدر ک روی ذهنش کار کرد
تا که به ناکرده جرم اقرار کرد
آن تقلبها که شد در بحث ژن
بیشتر بر وهم کردش مطمئن
پس ندارد اعترافش هیچ اثر
بی گمان نگرفت آن زن را به بر
- ۹۲/۰۵/۲۸
شعر جناب ک فوقالعاده است و دفع شبههی حکیم هم البتّه عالی و روشنگر تحقیقات دقیق کیمیاگر!
........................................
جسارت نباشه، به نظرم مصرع دهم (او چرا آورد سر پیش ک فرود؟) کمی مشکل وزن داره و اگه به این صورت در بیاد به نظرم بهتر میشه:
از چه سر آورد پیش ک فرود؟
یا
از چه سر پیش ک آورد او فرود؟
یا
سر چرا پیش ک آورد او فرود؟
...............................................
ممنون از هر دو عزیز.