مطالب آجرک
بازنده اول مردم: مردمِ مصر با امیدی فراوان و با صرف هزینهای کمتر از هزینه فعلی، دیکتاتور قبلی را کنار گذاشتهاند ولی اکنون به وضعی گرفتار شدهاند که میبینید. اگر هزینه انقلاب تعداد کمی کشته و زخمی و هجده روز بههم ریختن مصر بود، اکنون هزینهای که پرداختهاند فوقالعظیم است: کشتهها و زخمیهای خیلی بیشتر، اقتصادِ پاشیده به جهتِ عدمِ ثباتِ سیاسی و از بین رفتنِ درآمدِ توریستی بهعنوانِ یکی از مهمترین منابع درآمد، چنددستگیِ اجتماعی و شکسته شدن وحدتِ ملّی به دلایل ایدئولوژیک و بدتر از همه امید از دست رفته که مردم را نسبت به هر حرکتِ اصلاحی در آینده به تردید میافکند.
بازنده دوم اخوان المسلمین: اخوان المسلمین نشان دادند که ظرفیت دموکراسی را ندارند. آنها به دموکراسی به عنوان راهی برای رسیدن به دیکتاتوریِ محبوب خودشان استفاده کردند و عملا انقلاب را به شکست کشاندند آنها به آرمان مردمِ مصر برای آزادی خیانت کردند تا به آرمانهای درونگروهی خود برسند و نهایتا به آن آرمان نرسیدند و هزینهای سنگین هم بر مردم و هم بر خودشان بار کردند آنها حتی بازگشت دموکراتیک خودشان به عرصه حکومت را جدا در هالهای از ابهام فرو بردند.
بازنده سوم ارتش: ارتش دست به کودتا زد و در نهایت برای حفظ آن به خشونت شدید روی آورد. اما آیا دیگر هیچ حکومتی در مصر میتواند از زیر سایه ارتش جدا شود و با امنیت به کار خودش ادامه دهد؟ از این پس رابطه هر دولتی با ارتش مملو از بیاعتمادیِ دوجانبه خواهد شد. همچنین اعتبار ارتشِ مصر در کل جهان زیر سؤال رفت و مخالفان خشونت در کل جهان آن را محکوم کردند.
بازنده چهارم روشنفکران و سکولارها و در کل مخالفان اخوان المسلمین: آنچه مشخص است عده این افراد و نفوذشان در مصر کم نیست. راحت میشود حدس زد که در انتخابات مصر، قریب به اتفاق طرفداران اخوان المسلمین شرکت کردند اما برخی مخالفانشان در اقدامی ابلهانه به دلایل مختلف از مشارکت سر باز زدند و این فرصت را به اخوان المسلمین دادند که نمایندهشان را بر سر کار بیاورند. اگر آنها مشارکت میکردند با توجه به برتری اندک مرسی بر رقیبش، بیتردید او شکست میخورد و اصلا کار به اینجا نمیکشید. این حرف ابلهانه که فلانی از دوره قبل است و آن یکی از اخوان، پس رای نمیدهیم، فرصت اصلاح تدریجی را از مصر گرفت و انهدام دفعی را جایگزین آن کرد.
بازنده پنجم اتحادیه اروپا و آمریکا: متاسفانه عملکرد اخوان المسلمین باعث شد که میان کشورهای مدعی دموکراسی در دنیا در رابطه با کودتای ارتش در مصر، دودستگی و گاه تردید و سکوت ایجاد شود. حرکتی که شاید اگر در کشوری دیگر انجام میشد همه آنها محکومش میکردند اما شخصیت اخوان المسلمین سبب شد تا آنها در برابر شعارهای خود بایستند و اجازه بدهند که ارتش مصر یک حکومت لااقل دموکراتیک (در وهله اول) را ساقط کند. این رخداد اعتماد آزادیخواهان به آن شعارها را دستخوش تردید میکند. اینکه آیا آن شعارها چنانچه مصلحت اقتضا بکند نادیده انگاشته خواهند شد. این کشورها تنها هنگامی که خشونت شدت گرفت تازه شروع به تهدید ارتش مصر کردند که برای آرمانخواهیشان بسیار دیر بود

چون مجی را خفته دیدم چار عصر
گفتم این آخر چه وقت خواب هست
چشم بر هم مینهی، اما مرا
چشم از دوری تو بیتاب هست
-----
همچو زیبای خفته بود اما
بوسِ زنگم نمود بیدارش
عذر من میپذیرد او، آخر
قصد بنده نبود آزارش
===
ساعت امروز چار بار نواخت
پس گمان بردم او نرفته به خواب
بر خطا بودم و شد از زنگم
خواب شیرین او خرابِ خراب
===
چون خروسی بیمحل بیدار کردم یار را
عفو کن بر من ببخشای ای مجی این بار را
گر چه میدانم گریزانی ز من، اما مرا
نیست دارایی به جز بر دوستی اصرار را
گفت: وقت اهل تحقیق از چه میگیری؟ برو
گفتمش دیوانهام من، این بگو هشیار را
چند روز پیش برنامهای علمی میدیدم در آن برنامه با یک دانشمند مصاحبه میکردند دندانهای آن فرد به شکل مضحکی خرگوشی بود یعنی دو دندان پیش خیلی جلو آمده بودند با خود گفتم که حقیقتا اگر این فرد اگر ایرانی بود تا الآن شصت بار دندانش را عمل کرده بود. چهرههای واقعی در غرب کم نیستند از این موارد در چنین برنامههایی زیاد دیدهام بزرگان و دانشمندانشان که جای خود دارند، حتی زنهای معمولیشان را که گاهی در دوربینمخفیها میبینم به نسبت ایرانیها بسیار کمتر تغییر چهره دادهاند و آرایشزدهاند
البته قطعا منظور من این نیست که فرد برای بهتر شدن ظاهرش نکوشد. مساله من بحث افراط است یعنی یک نوع نارضایی از ظاهر بیمارگونه که در کشور ما رایج است و ما را به یکی از پُرعملِجراحیِزیباییترین کشورهای دنیا تبدیل کرده است
گویی نارضایی از چهره در بین ما ایرانیها خیلی رایجتر است اما نمیدانم چرا. شما بهتر میدانید به من بگویید
اگر درباره تحولات جدید مصر ایدهای دارید دوست دارم بخوانم الآن موقع بررسی نگاهمان به این مساله است
- ۹۲/۰۶/۰۲