خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

ای غلظت حضور تو چون غلظت غیاب
فرق است آب چشمه و در کوزهٔ تو آب
گر چه یکی است غلظت هر دو، ولی یکی
باشد قریب و دیگری اما در اغتراب
از راه دور دست بر آتش گذاشتن
گرما نبخشدت، دهد اما مرا عذاب
در جام من بریز ز ماء الشعیر خویش
حتی ز غیر الکلی‌اش می‌شوم خراب
بگذر ز تاب گیسو و مژگان و زلف یار
کز دست داده‌ام ز فراقت توان و تاب
گر یک دقیقه صرف رفیقت کنی خوشم
آن یک دقیقه حاصل عمرم شود حساب
ای شمس من بجای کویر دلابرت
بر بوستان آجر اگر خواستی بتاب
  • ۹۲/۱۱/۲۷

نظرات (۷)

نکته ظریف در مدایح اخیرم این بوده که ناچار شده‌ام به فشن اس‌ام‌اس بدهم که بیاید مدح خودش را در آجر بخواند یعنی حضور او برای خواندن مدح خودش! با خواهش بنده همراه بوده است! وگرنه احتمالا بعد دو هفته مدح خودش را می‌خواند
چه روزگار غریبی است
احتمالا مرتض را هم باید برای خواندن مدحش فرا بخوانم!
فتبارک الله احسن الخالقین......

حرف دیگری برای گفتن ندارم...........

امیدوارم مجی نبیند این شعر را و گرنه گریبان چاک می کند در این زمانه ی پیرهن گرانی

عجب بیتی بود بیت غیرالکلی اش ...... به سماع اندرمان اورد..... الحق که مازنی ها چه دارند و قدرش نمی دانند .... یک تنه با هزار دلابر برابری.......
یا شیخ در بلاد ما جغد را شوک خوانند. روایت رایجی است بین مردم آن سامان که این پرنده یشکر الخالق، از شب تا صبح شکر می گوید( اشاره به صدایش که شبیه شکر گفتن است). سحرگاه و هنگام طلوع فجر قطره خونی از بینی اش می ریزد و دریای عبادت و شکرگزاری را به قطره ای خون باطل می کند.
حضور مرتض گرچه کمیت ندارد اما وقتی که باشد به جمله ای، عبارتی و یا حتی کلمه و حرفی همه را به فکر فرو می برد که هزار نکته باریکتر ز مو در ان است و لازم است چون پیش بینی های نوستراداموس رمزگشایی شود. نظم تو یا حکیم، با همه زیبایی و صلابتش فقط می تواند پاسخگوی قطره ای از آن دریای بیکران باشد....
مرتض جان! اگر ما را با مادربزرگ یکی از دلابرت هم برابر بدانی ما را بس است ممنونم و شگفت‌زده که با این سرعت واکنش نشان دادی.
فشن جان! من متوجه ارتباط تمثیلت با این پست نشدم ممنون می‌شوم توضیح بدهی. ممنونم که بدون اس‌ام‌اس برای خواندن این پست آمدی!
منظور فشن این بود که مرتض همانند ان جغد از صبح تا شب دارد غرغر میکند بعد سر صبح هم خون به پا می کند!
یا یک چیزی در همین مایه ها!

دکی جان من خیلی سرعت واکنشم بالاست تا میایم شما را با یکی از دلابر برابر کنم ان دلابر سنش مادربزرگی می شود بس که سرعت من بالاست و زمانه کند!

فشن راستی منظورت چیست!( یه بار هم که از ما تعریف کردی دکی خودشو زد به نفهمیدن قضیه)
ممنون مرتض جان! می‌ترسم باز از عکس اللعملت تعریف بکنم و چشم بخوری!
ضمنا اگر همین مادربزرگ فعلی دلابرت را با ما برابر کنی راضی هستیم نمی‌خواهد سراغ خود دلابر بروی تافرایند کند بشود
حرف از پیراهن پاره کردن هم نباید می‌زدی باعث شدی دیگر مجی برای این پست نظر ندهد
مجی جان باور کن توقع نداریم که برای این شعر گریبان چاک کنی. تو همینکه دکمه یقه‌ات را باز کنی بس است لطفا برگرد و نظر بده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی