خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

برای انبساط خاطر دوستان به نقل از سایت انتخاب

پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۳ ق.ظ
مهراب قاسم‌خانی طنزپرداز به اعتراضات کاربران فضای مجازی درباره سفر هنرمندان به برزیل، پاسخ داد. به گزارش انتخاب، قاسم‌خانی نوشت: «این ماجرای برزیل رفتن ما هم تبدیل به ماجرای با نمک و پیچیده‌ای شده ... تا دیروز فقط متهم بودیم که با پول بیت‌المال به این سفر رفتیم ولی ماجرا هر روز داره ابعاد وسیع‌تر و پیچیده‌تری پیدا میکنه. با این حال از اونجا که من سعی کردم همیشه به همه احترام بذارم، توضیحاتی رو در جهت روشن شدن لایه‌های مخوف و پنهان خدمت دوستان ارائه می‌کنم. باشد که باعث آرامش روح و روانشان گردد. ١. هزینه این سفر توسط آژانس تعطیلات رویایی به عنوان اسپانسر و همچنین تهیه‌کننده محترممون آقای هاشمی پرداخت شده و خرج روزانه سفر و خورد و خوراکمون رو هم از جیب خودمون می‌پردازیم. در نتیجه این پول هیچ ربطی به جیب شما دوستان و بیت‌المال نداره. حالا اینکه چرا هزینه یکی دو میلیاردی این سفر تا این حد شما رو دلواپس کرده نمیدونم. کاش این دلواپسی رو برای اون چند صد هزار میلیارد هم داشتید. ٢. من نماینده ایران در برزیل نیستم و هیچ مسئولیت سنگینی هم روی دوش خودم حس نمی‌کنم. من نماینده خودم هستم و به عنوان یه عشق فوتبال و عشق سفر اومدم که از دیدن فوتبال و یه کشور جدید لذت ببرم. در نتیجه توقع خاصی از من نداشته باشید. همونطور که وقتی شما به سفر میرید من هیچ توقعی از شما ندارم. 3. بله، ما داره بهمون اینجا خیلی خوش میگذره. کار بدیه؟ باید خجالت بکشیم الان؟ خوش گذروندن تا جایی که من یادم میاد جرم نیست. از اینکه خوش گذروندن ما باعث ناراحتی شدید بعضی از دوستان شده متاسفم ولی این بیشترین کاریه که از دستم بر میاد. در عوض قول میدم اگه شما هم رفتید سفر و مهمونی و بهتون خوش گذشت، منم دردم نیاد. با این وجود اگه کماکان ناراحت هستید پیشنهاد میکنم برید دم فرودگاه امام تحصن کنید و یه کاری کنید همه اون چند میلیونی که هر سال به قصد خوش گذروندن به سفر میرن کوفتشون بشه چون منصفانه نیست که خوش گذروندن فقط برای ما حروم باشه ... ٤. بله، من مرتکب عمل شنیع شلوارک پوشیدن شدم. اصولا هر بار که به سفر خارج میرم و خصوصا در مناطق گرم مثل اینجا شلوارک میپوشم. جسارتا توی خونه هم همین کار رو میکنم. شاید باورتون نشه ولی توی استخر و دریا هم مایو میپوشم. با شرمندگی توی حموم حتی اون رو هم نمیپوشم ... به هر حال نمیدونستم این موضوع تا این حد ارزش خبری داره که روزنامه هفت صبح که تنها روزنامه‌ای بود که تا الان میخریدم به عنوان تیتر یک عکسش رو روی جلد کار کنه. از همینجا اعلام میکنم که من عکس با شلوارک‌های دیگه و در مکان‌های دیگه هم دارم که آماده هستم هر وقت دوستان خبر مهم‌تری نداشتن و احتیاج به تیتر یک با ارزش داشتن در اختیارشون بذارم تا مردم استفاده کنن. خلاصه که اعتراف میکنم به عنوان یه شلوارک‌پوش اومدم اینجا تا یه عده شورت‌پوش رو تشویق کنم و براشون آرزوی موفقیت بکنم. ٥. از اونجا که من در این سفر خودم رو نماینده ملت ایران نمیدونم، در این یادداشت هم نماینده همسفران دیگه‌ام نیستم و ممکنه خیلی از این دوستان نظرشون کاملا بر خلاف من باشه پس اگه دلتون میخواد به این مطلب هم فحش بدید فقط به من فحش بدید چون در این مورد هم نماینده خودم هستم. ٦. در آخر از اینکه با خوش‌گذرونی خودم موجب درد جانکاه و تشویش خاطر و جراحت اعضای برخی از هموطنانم شدم عمیقا عذرخواهی میکنم ولی مجبورم مطلب رو همینجا خاتمه بدم چون بچه‌ها دم در هتل منتظرن که بریم یه دوری بزنیم و من باید بگردم ببینم شلوارکم رو کجا گذاشتم.»

اول اینکه امیدوارم مج پست قبلی و کامنت‌های آخرِ دو پست قبل را فراموش نکند، اگر چه فشنِ عزیز پست جدید ما را به سرعت نابود کرد. اما مطلب قاسم‌خانی طنز قشنگی بود و مایه انبساط خاطر. از فشن بخاطر پستش ممنونم و بخاطر نابود کردن پست قبلی با این سرعت، ناممنون. لیکن اینجا مسائلی است که باید به آن توجه کرد:

1- اگر حقیقتا رفتنِ آنها صرفا کاری شخصی بوده است، آیا می‌توان به آنها در نحوه پوششان ایراد گرفت؟ ظاهرا نه، چون اینها به نمایندگی از ایران در آنجا نیستند. اما از طرف دیگر هر فرد مشهور ایرانی چه بخواهد و چه نخواهد، به نوعی نماینده ایران محسوب می‌شود چون شناخته‌شده است. فرض کنید عکس یک بازیگر مشهور ایرانی هنگام اجرای تفاوت فرهنگی در اینجا منتشر شود. آیا می‌توان با تمسک به این استدلال که او به هزینه دولت نرفته، هیچ ایرادی به او نگرفت؟ لیلا حاتمی هم بواقع نماینده حکومت ایران نبود لیکن چون به جهت شهرتش نماینده ایرانیان محسوب می‌شود، رفتارش حساسیت‌برانگیز است. در واقع نمایندگی ایران بخاطر شهرت آنهاست چه به هزینه دولت رفته باشند و چه غیر از آن. آنها از شهرت خود در ایران بهره‌های فراوانی می‌برند که حداقل آنها احترام اجتماعی است، بگذار کمی هم پای لرزش بنشینند. نمی‌توان هم خدا را خواست و هم خرما را.

2- آیا واقعا این سفر به هزینه شخصی بوده است؟ آیا کسی دو میلیارد هزینه کرده است که به چند بازیگر خوش بگذرد؟ آیا آنچه به عنوان پروژه یار دوازدهم از مدتها قبل مطرح بوده است و افراد مطرحی مانند همین آقای هاشمی و در آن دخیل بوده‌اند و همواره صحبت بر سر فرستادنِ آنها برای روحیه دادن به تیم ملی بوده است، یک کار شخصی بوده است؟ من خیلی بعید می‌دانم کاری در این ابعاد، یک کار شخصی بوده باشد، هر چند دولتی هم نیست. من این کار را یک کار ملّی می‌نامم. اگر بازیگری خود بلیت خریده بود و به برزیل رفته بود حرفی نبود، اما نه چنین کار گسترده‌ای با چنان تبلیغی!

3- همه ما به اقتضای شغل، موقعیت اجتماعی و حساسیت‌هایی که در قبال ما وجود دارد، در موقعیت‌های مختلف، پوشش خاصی را بر می‌گزینیم. نه مجی با گرمکن به سفر کاری می‌رود و نه فشن با شورت به مأموریت. ما حتی در سفرهای شخصی‌مان هم موقعیت شغلی خودمان را لحاظ می‌کنیم، حتی با اینکه همه هزینه خود را از جیب مبارک می‌پردازیم. تازه ما نه شهرت اینها را داریم و نه محبوبیت‌شان را و نه کسی دوست دارد از ما عکس بیندازد و منتشر کند. همه اینها را بخاطر این ننوشتم تا بگویم با گیر دادن به شلوارکِ مهراب موافقم، ولی پاسخ او را «مخاطب‌راساده‌لوح‌فرض‌کردانه» می‌دانم. اینکه یک آقایی یا مؤسسه‌ای از جیب خود هزینه سفر شخصیِ!!! آنها را به برزیل پرداخته است، از طنز او خنده‌دارتر است. در واقع علت رفتن آنها و علت گیر دادن به آنها یکی است و جای گله ندارد. آن فرد یا مؤسسه هر انگیزه‌ای که داشته باشد، باز هم این افراد را به علت شهرتشان به برزیل فرستاده است و دقیقا به همین خاطر زیر ذره‌بین‌اند. همان شهرتی که باعث می‌شود تا میان مردم جلب توجه کنند و قند در دلشان آب شود، همان شهرت دست آنها را در برخی مواقع می‌بندد. الآن احتمالا برخی ایرانی‌ها در برزیل دارند ترتیب می‌دهند، لیکن کار آنها یک‌هزارم آن شلوراک در چشم نیست.

آنها اکنون احتمالا خواهند گفت که شهرت بو می‌دهند و ای کاش مشهور نبودیم و از این خذعبلات، ولی تمامی حرص آدمیان برای این سه‌گانه قدرت، ثروت و شهرت است ولو آنکه بعدش ادعای استغنا یا اکراه کنند.

نهایتا من با این گیر دادن‌ها مخالفم و معتقدم آبرو و عزت ایرانیان به چند هنرمند و فوتبالیست بسته نیست و این حساسیت‌ها بی‌مورد است ولی با نظر به واقعیت‌های فعلی جامعه ما این را نوشتم.

  • ۹۳/۰۳/۲۹

نظرات (۵)

وب زیبایی دار ی.مرسی یه سری هم به وب من بزن.خوشحال میشم...
سلام دوست عزیز وبلاگت زیباست تبریک میگم ممنون میشم به چترم من هم تشریف بیارید
هایپرچت
http://www.hypchat.ir
منتظرت هستم حتما بیا
با تبادل لینک هم موافقم اگه مایلی بیا انجام بدیم
آخه فشن جان چرا پست دکتر رو نابود می‌کنی؟!
بله به نظر من هم پاسخ مهراب قاسم‌خانی در عین حال که طنز جالبی به نظر می‌رسه، «مخاطب‌ساده‌فرض‌کن» است و مثل این‌ می‌مونه که محترمانه این جواب «لات‌منشانه» را داده باشه که: «آره به کسی چه مربوط که من با هزینه‌ی کی و کجا و چه‌جوری دارم خوش می‌گذرونم؟!!؛ نفله‌های عقده‌ای چشم دیدن خوش‌گذروندن امثال ما رو ندارید؟! ... لقّ همه‌تون!»
من هم مثل دکتر با این گیر دادن به شلوارک‌پوشیدن و غیره و ذلک موافق نیستم، ولی خب شترسواری دولّا دولّا نمی‌شه و اگه همچین پاسخی نمی‌داد به قول معروف سنگین‌تر بود!

ممنون دکتر جان. هم کامنت و رباعی قشنگت رو دیدم و هم پست قبلی رو خوندم. واقعاً خیلی جالب طرح بحث می‌کنی. این مناظرات من رو یاد فیلم دریای درون می‌اندازه که خودت بهم دادی و واقعاً فوق‌العاده و تأمّل برانگیز بود (مخصوصاً صحنه‌ی بحث شخصیت فیلم با کشیش معلول در پله‌های خانه!). این موضوع خودکشی و اتانازی خیلی پیچیده است. نمی‌دونم نظر خودت به کدوم نزدیک‌تره! یک بار گفتی که گل‌مراد و غضنفر و زلفعلی پاره‌هایی از تجربه‌ی زیسته‌ی خودت هستند و این طرح جالب و قوی مباحث هم همین رو نشون می‌ده. دوست دارم بدونم که در این بحث و در حال حاضر به کدوم نزدیک‌تر هستی. در این زمینه زلفعلی در موضعی قرار داره که با پرسش‌ها و اشکالاتش هر مخالفی رو می‌تونه فیتیله‌پیچ کنه! البتّه هنوز بحث ادامه داره و باید ببینیم در بقیه‌ی مناظره زلفعلی غضنفر رو به کجا می‌کشونه!
ممنون مجی جان از کامنت مفصلت
و ممنون از یادآوری فیلم دریای درون
نظر نهایی من مانند نظر پدری است که بخواهد بین فرزندانش قضاوت کند، ولی در نهایت قضاوتکی شخصی خواهم کرد و نه البته قضاوتی به‌مثابه توصیه اخلاقی
دکتر جان نظر مفصلی بر نظراتت نوشتم ه با نهایت تاسف پرید.
من فکر می کنم هنرمندان به خاطر توانایی و استعداد خودشان محبوب و مورد علاقه شده اند پس اگر چنین هستند به این معنا نیست که نباید تفریح داشته باشند یا مثلا با شلوارک بیرون برن. دوم اینکه تو همین تهران خودمون خیلی از مردم برای ورزش یا کوهنوردی با شلوارک میرن. هنرمندا هم زندگی شخصی دارن و هنرمند بودن که نباید برای انها ممنوعیت هایی را بیاره که نه از نظر شرعی و نه از نظر اخلاقی و قانونی مشکل ندارند
از انجا که جامعه ما فسادزده است حق می دهم که همه به منبع تامین این بودجه مشکوک باشن و فکر کنن از منابع دولتی تامین شده باشه.
با فرض اینکه از منابع دولتی هم باشه به نظر من دیگه نباید مته به خشخاش گذاشت و به خاطر شلوراکی قیطریه ای را به آتش کشید
فکر می کنم مورد خان اشراقی با این هنرمندا فرق داشته باشه. چون اونجا احساسات ملی و مذهبی و اعتقادی مردم درگیر بود به ویژه که ایشان نوه امام خمینی بودند. اما اینجا بحث هنرمندا است که اتفاق خودشون در بیشتر موارد تابو شکن هستن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی