در ادامه مطلب قبلی
سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ب.ظ
در اینکه جهل غالبا رافع مسؤولیت است، در حوزه قانون و شرع حرفی نیست مخصوصا در شرع بر مبنای حدیث رفع، در چنین مواردی فرد را مقصر نمیدانند. مسأله اصلی در اینجا بر سر مسؤولیت اخلاقی است که در بسیاری موارد فراتر از شرع و قانون میرود. در واقع اخلاق در این موارد حساسیت بیشتری دارد.
در زمان دانشجویی، دوستی داشتم که همیشه پول خرد جمع می کرد تا به هر کسی که درخواست کمک میکند بدهد آن موقع هنوز میشد به گدا پول خرد داد.آن دوست من با این کار از خود دفع خطر کرده بود تا وجدان آسودهای داشته باشد، چون دادن پول به غیر نیازمند هم ظاهرا از لحاظ اخلاقی کار نادرستی محسوب نمیشود هر چند ممکن است سبب گداپروری شود. این ساده ترین راه حل است و ذهن و وجدان را آسوده نگاه میدارد.
اما من این را مربوط به ذهنی خام میدانم یک ذهن پیچیده با این راه حل کنار نمیآید پیچیدگی ذهنی هم چیزی نیست که بتوان از آن اجتناب کرد.
آن فرد ظاهرا مسأله را حل کرده است اما در واقع صورت مسأله را حذف کرده است.
در اینجا چند پرسش مطرح میشود
آیا گریز از درگیری ذهنی اخلاقی است؟ با توجه به اینکه ما چیزی به عنوان اخلاق باور هم داریم و فرار هم از آنجا که نوعی تصمیمگیری است، میباید مستدل و موجه باشد.
آیا با توجه به توابع منفی کمک به غیر نیازمندان، پول دادن به آنها غیر اخلاقی نیست؟ در واقع آیا مسؤولیت اجتماعی درباره مواجهه با گداپروری و آسیب های آن، سبب غیر اخلاقی قلمداد شدن آن رفتار نخواهد شد؟
الآن که این مطلب را مینوشتم، زنگ خانه به صدا در آمد متوجه نشدم که چه کسی پشت در است پایین که رفتم دیدم که گداست. دلدل کردم اما در نهایت به او کمکی نکردم. خلاصه این گدا حلالزاده بود و دقیقا موقع این بحث سر رسید.
زمانی برای قسم گدایان ارزش قایل بودم، چون اساسا برای قسم ارزش قایل بودم، اما در طی این چند سال زیستن در میان خلایق، دریافتم که قسمِ دروغ مثل ریگ بیابان یافت میشود. قاعدتا به نسخه دکتر و امثال آن هم دیگر وقعی نمینهم. با اینکه دیدن کودکانی که گدایی میکنند و یا شبه گدایی، برای من دردناک است اما چون پشت سر آنها را هم میبینم باز توجهی نمیکنم. مخصوصا آن بچههای شیرخواره که معلوم نیست چطور اینقدر ساکتند.
خلاصه اینکه مساله بر سر کسی است که دلیل کافی که نشان بدهد احتمال هر کدام از طرفین نیازمند بودن و نیازمند نبودن، بیشتر است وجود نداشته باشد. از طرفی برخی واقعا نیازمندند اما داخل یک تشکیلات گدایی قرار دارند و به تعبیری مافیایی پشت آنهاست.
خود من اگر احتمال نیازمند نبودن گدا را بیشتر بدانم و یا اینکه احتمال جدی بدهم که از نوع تشکیلاتی است کمک نمیکنم.
اکنون تنها مواردی که کمک میکنم که
1- مسن و یا از کار افتاده باشند. نه کسی که بتواند به نحوی کسب روزی کند
2- از منطقه ما باشند. چون گدایی که از جای دیگر آمده باشد بوی عضو تشکیلات بودن میدهد.
3- در مناطق پر رفت و آمد (که درآمد زیادی برای گدایی دارد) نباشند
4- پر رو نباشند. آنکه با پول کم قانع نمیشود، مشخصا نیازمند نیست.
5- گدایی آنها بصورت مداوم ادامه نیابد، مخصوصا کسانی که پاتوقی برای گدایی دارند.
6- از وجناتش پیدا نباشد که معتاد است.
در زمان دانشجویی، دوستی داشتم که همیشه پول خرد جمع می کرد تا به هر کسی که درخواست کمک میکند بدهد آن موقع هنوز میشد به گدا پول خرد داد.آن دوست من با این کار از خود دفع خطر کرده بود تا وجدان آسودهای داشته باشد، چون دادن پول به غیر نیازمند هم ظاهرا از لحاظ اخلاقی کار نادرستی محسوب نمیشود هر چند ممکن است سبب گداپروری شود. این ساده ترین راه حل است و ذهن و وجدان را آسوده نگاه میدارد.
اما من این را مربوط به ذهنی خام میدانم یک ذهن پیچیده با این راه حل کنار نمیآید پیچیدگی ذهنی هم چیزی نیست که بتوان از آن اجتناب کرد.
آن فرد ظاهرا مسأله را حل کرده است اما در واقع صورت مسأله را حذف کرده است.
در اینجا چند پرسش مطرح میشود
آیا گریز از درگیری ذهنی اخلاقی است؟ با توجه به اینکه ما چیزی به عنوان اخلاق باور هم داریم و فرار هم از آنجا که نوعی تصمیمگیری است، میباید مستدل و موجه باشد.
آیا با توجه به توابع منفی کمک به غیر نیازمندان، پول دادن به آنها غیر اخلاقی نیست؟ در واقع آیا مسؤولیت اجتماعی درباره مواجهه با گداپروری و آسیب های آن، سبب غیر اخلاقی قلمداد شدن آن رفتار نخواهد شد؟
الآن که این مطلب را مینوشتم، زنگ خانه به صدا در آمد متوجه نشدم که چه کسی پشت در است پایین که رفتم دیدم که گداست. دلدل کردم اما در نهایت به او کمکی نکردم. خلاصه این گدا حلالزاده بود و دقیقا موقع این بحث سر رسید.
زمانی برای قسم گدایان ارزش قایل بودم، چون اساسا برای قسم ارزش قایل بودم، اما در طی این چند سال زیستن در میان خلایق، دریافتم که قسمِ دروغ مثل ریگ بیابان یافت میشود. قاعدتا به نسخه دکتر و امثال آن هم دیگر وقعی نمینهم. با اینکه دیدن کودکانی که گدایی میکنند و یا شبه گدایی، برای من دردناک است اما چون پشت سر آنها را هم میبینم باز توجهی نمیکنم. مخصوصا آن بچههای شیرخواره که معلوم نیست چطور اینقدر ساکتند.
خلاصه اینکه مساله بر سر کسی است که دلیل کافی که نشان بدهد احتمال هر کدام از طرفین نیازمند بودن و نیازمند نبودن، بیشتر است وجود نداشته باشد. از طرفی برخی واقعا نیازمندند اما داخل یک تشکیلات گدایی قرار دارند و به تعبیری مافیایی پشت آنهاست.
خود من اگر احتمال نیازمند نبودن گدا را بیشتر بدانم و یا اینکه احتمال جدی بدهم که از نوع تشکیلاتی است کمک نمیکنم.
اکنون تنها مواردی که کمک میکنم که
1- مسن و یا از کار افتاده باشند. نه کسی که بتواند به نحوی کسب روزی کند
2- از منطقه ما باشند. چون گدایی که از جای دیگر آمده باشد بوی عضو تشکیلات بودن میدهد.
3- در مناطق پر رفت و آمد (که درآمد زیادی برای گدایی دارد) نباشند
4- پر رو نباشند. آنکه با پول کم قانع نمیشود، مشخصا نیازمند نیست.
5- گدایی آنها بصورت مداوم ادامه نیابد، مخصوصا کسانی که پاتوقی برای گدایی دارند.
6- از وجناتش پیدا نباشد که معتاد است.
- ۹۳/۰۴/۱۷