خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

آنچه بر سر برزیل آمد

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ

امشب نیلسون در برنامه ویژه جام جهانی از مربی‌اش نقل کرد که نیمی که یک گل می‌خورد احتمال اینکه گل دوم را هم بخورد بیشتر از آن است که مساوی کند. امشب من پیش بینی نتیجه پنج بر صفر به نفع آلمان را کرده بودم ولی الان که این را می‌نویسم هفت بر یک به نفع آلمان است یعنی حتی بدتر از پیش بینی بدبینانه من.
حرف نیلسون بسیار عمیق بود و درسهای بسیاری از آن می‌توان گفت. واقعا شکست پشت شکست راحت‌تر اتفاق می‌افتد تا جبران آن.

نکته جالب در انتهای این بازی این بود که آلمانیها شادیشان را کنترل کردند شاید اگر مثلا با نتیجه دو بر صفر می‌بردند شادی بیشتری از خود بروز می‌دادند ولی مصیبت حریف مقابل وقتی از یک حد بالاتر برود شادی جای خود را به دلسوزی می‌دهد. این نکته عجیبی است  واقعا گاهی وقتها مزه برد یک بر هیچ از برد ده بر هیچ بیشتر است، چون وقتی غرور حریف را در هم بشکنی، شادی تو هم تحت الشعاع سنگینی مصیبت حریف قرار می‌گیرد.

نکته آخر اینکه آیا آلمان باید پس از اطمینان به برد به زدن گل‌های مکرر ادامه می‌داد؟ تیمی بزرگ مانند برزیل که پرافتخارترین تیم ادوار جام جهانی بود در کشور خود و جلوی چشم طرفدارانش بازی می‌کرد آیا نمی‌شد بازی را اداره کرد تا مثلا با چهار گل اختلاف به پایان برسد؟ البته می‌دانم که از لحاظ فوتبالی این حرف خنده‌دار است اما یک چیزی هم با عنوان اخلاق پهلوانی وجود دارد که از قواعد متعارف پیروی نمی‌کند.

لازم نیست همیشه با تمام قوا بازی کنیم، مانند آنچهکه معمولا وقتی تیمی صعودش به مرحله بعدی مسجل می‌شود، اتفاق می‌افتد.

  • ۹۳/۰۴/۱۸

نظرات (۹)

دوستان عزیز! نظر بر پست قبلی را فراموش نکنید گر چه بخاطر این اتفاق فوتبالی مهم پست را عوض کردم
این پیوند را در کامنت پست قبلی هم گذاشتم ولی حالا با امکانات بلاگ بهتر قابل انتشار است چند لطیفه است مربوط به همین اتفاق

من شنیدم که زمانی تختی در مسابقات جهانی متوجه شد حریفش از ناحیه زانو آسیب دیده است. در کل مسابقه یک بار از اون پای حریف زیرگیری نکرد در حالی که اونجا نقطه ضعفش بود.
در باره بازی آلمان و برزیل برای ملتی با این همه غرور و شادی و ادعا و در حضور خودشون این بازی بسیار غمبار و عذاب آور بود. من طرفدار برزیل نیستم ما حقیقتا برای بازیکنان، تماشاگران و ملت برزیل ناراحت شدم و با آنها همدلی کردم. دیشب برنامه 2014 تصاویری از گریه و بغض مردم برزیل را پخش می کرد من حقیقتا بغض کردم. نجابت آلمانها قابل تقدیر بود. شادی انها هرگز با تحقیر حریف توام نبود. شکست دادن مدعی و میزبان و با این تعداد گل یه افتخار تکرار ناشندنی است اما بازیکنان آلمان خیلی خوب مراعات کردند و البته از حق نگذریم بازیکنان برزیل هم علی رغم این بازی وحشتناک هرگز رو به بازی خشن و اعتراض بی مورد به داور نیاوردند و به بازیکنان حریف بی احترامی نکردن د ودر پایان هم گفتند انها از ما قوی تر بودند. 
اینها در جای خود قابل تقدیر است اما هیچ کدام نی متواند اعتبار و آبروی خدشه دار شده برزیل را برگرداند. چون این یک رکورد جاودانه است و شاید تا یک قرن هم جابجا نشود.
کی میشود که برزیل محترمانه از آلمان انتقام "تحقیر بزرگ" را بگیرد
من هم این مطلب را درباره تختی شنیده بودم خدایش بیامرزاد در واقع خود من هم معیار انسان اخلاقی را در انجام زیادت‌ها می‌دانم و نه در اجرای صرفا اصول.
برخی انسان‌ها بدند، برخی قابل تحمل‌اند، برخی خوب‌اند و البته عده قلیلی هم اخلاقی هستند.
این البته معیاری دقیق نیست فقط بیان عادی من در زندگی روزمره است وگرنه اصلا تعریف دقیقی نیست خود من در زندگی روزمره وقتی بخواهم بگویم فلانی اخلاقی است نگاهم به رفتارهای فراتر از اخلاق متعارف است.
بطور شگفت‌انگیزی بازی آلمان و برزیل،  حد اقل در جریان خود بازی برای طرفداران برزیل به اشک حسرت بدل شد و نه شعله‌های خشم. دقایقی از بازی انتظارم این بود که اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ دهد؛ بازیکنان عصبانی شوند و در زمین خشونت رخ دهد و بازی نیمه‌تمام بماند یا مردم بریزند وسط زمین و امثال آن.
این بازی واقعا نمایشی از خوددداری بود
کار خوبی کردی وبلاگ رو عوض کردی. این‌جا به نظرم شکیل‌تره. پست قبلی رو نخوندم. بعد از این‌که بخونم نظر می‌دم.
سپاسگزارم مجی جان!
خوشجالم که بلاگ جدید نظرت را جلب کرد
متاسفانه امکان بقا بر اسم قبلی نبود چون اسم چهارحرفی قبول نمی‌شد.
در هر حال خیلی امکانات اینجا بیشتر است و کم‌کم این تفاوت را خواهی دید.
منتظر نظرت هستم
برای پست قبل:
همون‌طور که در نظر قبلی هم گفتم، با فرض این‌که هر یک از ما فردی اخلاقی باشیم، عوامل متعدّدی در لحظه دست به دست هم می‌دهند تا نسبت به وضعیت فرد در لحظه داوری کنیم و در مورد نیازمند بودن یا نبودنش و کمک کردن یا نکردن به او تصمیم بگیریم و به قول حکما در صورت تکافوی ادلّه! حسّ ششم است که ما رو در تصمیم‌گیری یاری می‌کنه. این موارد شش‌گانه‌ای که گفتی به نظرم نزد انسان‌های با دغدغه‌ی رفتار اخلاقی مقبولیت عام داره یا حدّاقل به نظر من هم در این 6 مورد کمک نکردن اولی و بلکه کمک کردن غیر اخلاقی است. فی الحال مورد دیگری به ذهنم نمی‌رسه که به این 6 تا اضافه کنم.
موضوعی که به نظرم جای بررسی و پژوهش جامعه‌شناختی داره و از حیث ارتباط این موضوع با مددکاری اجتماعی در تخصّص افشین عزیز قرار می‌گیره اینه که چرا بعضی از جامعه‌ها یا شهرها در همین کشور خودمون توانسته‌اند حدّاقل در ظاهر امر هم که شده تکدّی‌گری رو مهار کنند و از جامعه حذف کنند. یادم نیست چند وقت پیش (یکی دو سال اخیر یا قبل‌ترش!) در گزارشی تلویزیونی یکی از شهرهای آذربایجان (شرقی و غربی‌اش هم یادم نیست!) رو نشون می‌داد به عنوان شهر بدون گدا و به نظرم با تابلوی ورود گدا ممنوع!
یکی از پرسش‌های قابل بررسی این می‌تونه باشه که: آیا رابطه‌ای بین رواج تکدّی‌گری و میزان مذهبی بودن مردم یک شهر وجود داره؟ چون به نظر می‌رسه که یکی از زمینه‌های اصلی تکدّی‌گری امکان سوء استفاده از احساسات مردمه و در شهرهای بیش‌تر مذهبی این زمینه برای متکدّیان بیش‌تر فراهم می‌شه.
راستی این لطیفه‌های باخت برزیل هم جالب بود. ممنون. به نظرم یه مورد جالب که مردم پیامک به هم داده بودند رو این‌جا از قلم انداخته:
اقناع مردم برزیل رو می‌شه یه کاریش کرد، افکار عمومی مردم آبادان رو چیکار می‌کنند؟!!
درباره نقش مذهب در گدایی باید گفت که طرح بحث خوبی است من درباره پیرامون خودم میتوانم گزارشی بدهم که البته به پستی دیگر موکولش میکنم
آن شهر هم که گفتی فکر میکنم تبریز باشد. قطعا تجربه آنجا میتواند مفید باشد گر چه شاید برای همه جاها جواب ندهد
ممنون از طرح دیدگاهت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی