خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

در پی نظر مفصل فشن بر پست قبلی

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ب.ظ

فشن جان! تلخ و گزنده نوشتی. کاری که من نخواستم انجام بدهم. حق با توست. او از امکانی استفاده می‌کند که در اختیار کسانی که او به آنان حمله می‌کند نیست و این نوعی بی‌انصافی است. الآن تریبون در اختیار اوست و صحبت‌های او در بخش‌های پربیننده خبری بارها منعکس می‌شود آن هم با طول و تفصیل. باز هم برای فیلم چ تبلیغ می‌شود با تصویری از او که از قصد و نیت خالصانه‌اش سخن می‌گوید. او پاداش حمله‌اش به مغضوبین سینمایی را می‌گیرد. دوستانِ رسانه‌ای هم از این آب ماهی می‌گیرند.

اما دوست دارم فکر بکنم که او اینها را نمی‌فهمد. این با تصویر محبوب من از حاتمی‌کیا سازگارتر است. می‌دانم که او الآن فکر می‌کند که این حق من است که تریبون در اختیار من باشد و در اختیار آنها نه. اما اینکه چه کسی این حق را به او می‌دهد و چرا این حق را باید داشته باشد بحث دیگری است.

عامل این خطا در ساده‌اندیشی است اینکه فکر کنی 

1- رسیدن به حقیقت آسان است

2- تنها کسی که به حقیقت رسیده باشد، حق دارد آن را بیان کند.

3- من به حقیقت رسیده‌ام

ظاهرا حاتمی‌کیا به هر سۀ اینها معتقد است و این چندان خوب نیست. عجیب این است که او اتفاقا از نادر کارگردانانِ جنگ بود که آرای مختلف را مطرح می‌کرد و سعی می‌کرد قضاوت کمتری داشته باشد. تو به درستی به این ویژگی در آژانس شیشه‌ای اشاره کردی. اینکه چه چیزی سبب شده تا آنچه در فیلمهای خود القا می‌کرد را نتواند در اندیشه و گفتار شخصی‌اش منعکس سازد، کمی عجیب است.

یک نکته جالب این است که بعد از اذیت‌های مختلفی که در دوران دولت قبلی برای او پدید آمد او اکنون که شاید اتفاقا فضا برای او بهتر شده باشد، پشت سر هم دارد به سیاست‌های فرهنگی انتقاد می‌کنند اینکه چه کسانی از او در جهت تضعیف دولت فعلی سوء استفاده می‌کنند و از اعتبار او خرج می‌کنند من نمی‌دانم، ولی او می‌تواند از خود بپرسد که دلیل این اقبال ناگهانی به او چیست.

حاتمی‌کیا اکنون دارد اعتبارش را می‌دهد تا تریبون به دست آورد و این معامله خوبی نیست.

فشن جان! بهتر است این حرف‌ها پیش خودمان بماند. امیدوارم او روزی مانند حاج کاظم آژانس شیشه‌ای شود که بعد از آن همه رشادت در جنگ مسافرکشی می‌کند و متوقع نیست، یا مثل عباس که قبل از جنگ کشاورزی می‌کند با تراکتور و بعد از جنگ کشاورزی می‌کند بی‌تراکتور. او نباید بخاطر تلاشی که برای زنده نگه داشتن یاد دفاع مقدس انجام داده، سهم‌خواهی بکند. این سهم‌خواهی در شأن او نیست. او سهم خودش را از دل‌های امثال ما ستانده است و این چیز کمی نیست.

و در نهایت آرزو می‌کنم او و امثال او، از کسانی که هنوز دردمندند و برای دل خودشان کار می‌کنند، ارزش تضارب آراء و افکار را دریابند. دوست دارم بداند که وقتی من و امثال من فیلم‌های او را برای دیدن انتخاب کردیم و نه فیلم‌های دیگر را، از این انتخابمان لذت بردیم؛ چون می‌شد چیزهای دیگری را انتخاب کرد چون فیلم‌های ضعیف هم بودند، فیلم‌های قوی هم بودند، فیلم‌های تجاری هم بودند، فیلم‌های جشنواره‌ای هم بودند، فیلم‌های آبکی هم بودند، فیلم‌های عشقی سطحی هم بودند، فیلم‌های جنگی بی محتوا هم بودند ولی ما فیلم‌های او را انتخاب کردیم. حالا اگر فیلم‌هایی که او نمی‌پسندند ساخته نشوند یا جشنواره نروند تنوری برای او گرم نمی‌شود. تنور او فقط با آتش خود او گرم می‌شود.

اگر در این سال‌ها مخاطب او کمتر شده است بهتر است که او آینه‌ای در دست بگیرد و خود را در آن ببیند. فیلم‌های دیگر مشتری‌های او را ندزدیده‌اند. او به دست خود آنها را تارانده است. (البته نمی‌دانم چ چقدر فروش کرده است ولی این تبلیغات گسترده و بر پرده بودن طولانی نعمتی است که قسمت هر فیلمی نمی‌شود!)

شاید من به عنوان یک بیننده در این جایگاه نباشم ولی حداقل نظر خودم را می‌توانم بیان کنم. دو سریالی که او برای تلویزیون ساخت از نظر من آثار ضعیفی بودند مخصوصا از لحاظ داستان. او واقعا یک اندیشمند و یک سناریست قوی در کنار خود نیاز دارد. او باید بعد فنی کار را در اختیار بگیرد و محتوا را به آنان بسپارد  و بگذارد سر دلبران در حدیث دیگران بیان شود.

حق با تو بود فشن جان! من آن موقع احساس می‌کردم با تحول آثار حاتمی‌کیا متحول شدم، اما این فقط تا زمانی بود و بعد از آن حاتمی‌کیا در جا زد و هنوز هم دارد مقصر در جا زدنِ خود را در جاهای دیگر جستجو می‌کند.

شاید میرکریمی، ادامه‌ای باشد بر راه حاتمی‌کیا، ولی البته نه به قوت او. میرکریمی هم اندیشمند نیست و انسجام فکری کافی برای حفظ یک سیر فیلم‌سازی قدرتمند را ندارد ولی به نظر من در کل راه درستی را در پیش گرفته است.

  • ۹۳/۰۷/۰۴

نظرات (۴)

آره دکتر جان. تلخ است. به ویژه اگر برای کسی باشد که به پای فیلمهایش اشک ریختیم و بغض راه گلویمان را بست. واقعا برای پر کردن سطرها نمی نویسم. من با آژانس شیشه و از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف گریه کردم. این بغض و گریه ناشی از حرف دلی و البته عقلی بود که حاتمی کیا عرضه کرد. اکنون با شنیدن مواضع حاتمی کیا بغض می کنم اما این بار حاتمی کا را دیگر کارگردان آژانس نمی بینم. یکی از شخصیت های آژانس می بینم. این بار دیگر از ان تکثرگرایی در اندیشه حاتمی کیا بغض نمی کنم. از فروافتادن به نقش یکی از شخصیت های آژانس بغضم می گیرد. و بد ماجرا این است که می داند عرصه ای که در آن قرار گرفته، تکصدا و بدون رقیب است.  حاتمی کیا برای عرضه خود نیازی به متورم کردن گلو ندارد. شاید هم دچار هبوط فکری فکری شده و سوژه ای برای بیان ندارد. اگر حاتمی کیا از مقام کارگردان مولف و صاحب سبک تنزل یافته و قصد دارد به عنوان منتقد سینمیایی رفتار کند حرفی نیست. اما فراموش نکند که انچه در باره آن سخن می گوید باید در دایره عدالت رسانه ای قرار گیرد. اگر تربیون داری و حرف می زنی عدالت این است که دیگران هم به اندازه تو فضا و قدرت پشت خود داشته باشند. این مرام جنگ هم نیست. فراموش نکن که در جنگ هم همه بودند. از لات و مشروبخوار تا بچه مسجدی.
به خودت بیا آقای کارگردان....
ممنونم فشن جان از حضور به موقع و نظراتِ مفصلت. بالاخره مجی را از این جهت پشت سر گذاشتی و البته این نشان‌دهنده دغدغه تو در این مورد بخصوص است.
البته نظرات مختصر مجی هم قابل درک است قاعدتا کسی که بیشتر با فیلمهای عشقی حال می‌کند خیلی دغدغه‌ای در مورد سینمای جنگ نمی‌تواند داشته باشد
والّا من اگه فرصت کنم یه فیلم آبکی هم ببینم خودش کلّی عشقه چه برسه به فیلم‌های عشقی! و فیلم‌های حاتمی‌کیا و غیره و ذلک.
حقیقتش من تمام فیلم‌های حاتمی‌کیا را ندیده‌ام. مثلاً وصل نیکان را اصلاً ندیده‌ام که به گفته‌ی دکتر خواسته به فیلم عروسی خوبان مخملباف پاسخی بدهد و کار ضعیفی از آب در آمده. از کرخه تا راین را در تلویزیون و در قالب سریال دیده‌ام و آن هم نسبتاً بچه بودم، هرچند بعدها هم که بزرگ‌تر شدم آن را دیدم و حقیقتاً صحنه‌های تأثیرگذاری داشت مخصوصاً آن‌جا که قهرمان فیلم به کلیسا می‌رود و همین‌طور آن‌جا که کنار رود راین از خدا شاکی می‌شود و البتّه آن صحنه‌ی مربوط به جشن تولّد که خانه را تاریک کرده بودند و بعد دوربین‌ها فلش می‌زدند. آژانس شیشه‌ای هم که ظاهراً قوی‌ترین کار او بوده دیالوگ‌ها و صحنه‌های تأثیرگذاری داشت و من هنوز هم که آن را می‌بینم متأثّر می‌شوم.
امّا تأثیرگذارترین فیلم حاتمی‌کیا بر من فیلم ارتفاع پست او بود که به نظرم برای اوّلین بار به جای پرداختن به قهرمانان و ارزش‌های دفاع مقدّس به موضوعی مردمی‌تر پرداخت و آن محرومیت مردم مناطق جنگ‌زده بود که هم از جنگ آسیب‌های بیش‌تر و مستقیم‌تری دیده بودند و هم بعد از جنگ ستاره‌ای در آسمان دوران سازندگی نداشتند. بازی حمید فرّخ‌نژاد در این فیلم فوق‌العاده بود و مخصوصاً آن دیالوگ به یادماندنی‌اش درباره‌ی کوچ اجباری که می‌خواهد به جایی برود که 8 ساعت کار باشد و الی آخر (در یکی از سریال‌های طنز تلویزیون دیدم این دیالوگ را مسخره می‌کردند!).
فیلم‌های موج مرده که نگاه خاصّی به شکاف نسلی داشت و روبان قرمز که بیانی نمادین برای آن انتخاب کرده بودند هم مورد علاقه من هستند، ولی در مقایسه با ارتفاع پست در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرند. آن فیلم اطّلاعاتی حاتمی‌کیا (به رنگ ارغوان، اگه اشتباه نکرده باشم) هم با وجود جاذبه‌ای که بابت توقیف آن نصیبش شده بود خیلی نظرم را جلب نکرد.
در کل با نظر دکتر درباره‌ی این‌که حاتمی‌کیا فیلم‌ساز دردمندی است ولی ای کاش دردمندی‌اش با اندیشمندی و فکر هم همراه می‌شد و این‌که از جایی به بعد درجا زده است موافق‌ام. امّا نظرم به تلخی فشن نیست که او را به فرصت‌طلبی متّهم کنم. شاید به قول دکتر دلم رضا نمی‌دهد به این کار و البتّه مواضع و حرف‌های هر از گاهی سال‌های اخیر او را به همین ساده‌اندیشی ارتباط می‌دهم که دکتر به خوبی آن را بیان کرد.
دلم می‌خواست شاهد بعضی حرف‌ها از او نباشم، مخصوصاً متّهم کردن کارگردان‌های دیگری که سلیقه‌ای متفاوت دارند و آن‌ها هم برای خودشان حرفی و سبکی و مخاطبی و موفّقیتی داشته‌اند از جمله اصغر فرهادی، ولی بعضی واکنش‌های او را هم سعی می‌کنم درک کنم، مثل واکنش او به حرف‌های هفت هشت ماه پیش کیارستمی. واقعیتش دلم می‌خواست که کیارستمی هم آن طور راجع به جنگ و شهدا حرف نمی‌زد، هرچند که نظر او راجع به جنگ این بوده باشد و البتّه حدّاقل این بحث‌های ما هم نشان می‌دهد که دست کم این حرف کیارستمی که گفته فیلم‌های تو ماندگار نخواهد شد درست نیست.
لینک:
http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?News_Id=44686&V_News_Id=&Src=Main

با نظر دکتر در مورد میرکریمی هم موافق‌ام. او هم فیلم‌ساز دغدغه‌مند و خوبی است و کاش بتواند دردمندی را با فکر هم همراه کند.
عذرخواهی از این‌که طولانی شد.
ممنون مجی جان! نظر مفصل و تامل‌برانگیزی فرستادی. اشاره خوبی به جریان کیارستمی کردی. با تو کاملا موافقم. 
هر چند با کارهای کیارستمی غالبا حال نمی‌کنم مخصوصا فیلمهای جدیدش، ولی هم او و هم حاتمی‌کیا آثار ماندگاری دارند . هر چند زبان حاتمی‌کیا جهانی نیست ولی زبان یک ملت است و این چیز کمی نیست در هر حال نمی‌خواهم وارد دعوای این دو شوم که تا حدی احساسی هم هست
از تحلیلت درباره فیلمهای حاتمی‌کیا خوشم آمد به شدت با تو موافققم
ممنونم که طولانی نوشتی جای منت‌گزاری است نه عذرخواهی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی