خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

فلسفه برای کودکان؛ یک مقدمه خیلی کوتاه

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ

آنچه اینجا می‌نویسم، فوق العاده مختصر و فقط در حد یک پست بلاگی است وگرنه جای بسط فراوان دارد و می‌توان نمونه‌ها و جزئیات بیشتری به آن افزود.

مقدمه اول:

آیا اساسا برای کودکان فلسفه‌ای وجود دارد؟ و آیا اگر وجود دارد مطلوب است و اگر مطلوب است ضروری هم هست؟ پاسخ به این سؤالها چندان هم ساده نیست. برای پاسخ به این سؤالها با مشکلی متعارف در کشور خودمان مواجهیم: اینکه جوّ رو آوردن به فلسفه برای کودکان، که چند سالی است که در کشور ما هم به راه افتاده است سبب می‌شود تا انتقاد از آن مشکل شود. در واقع هر چیزی که در زمینه اندیشه در کشور ما  رواج پیدا کند، کم‌کم رنگی از تقدس به خود می‌گیرد و انتقاد از آن مشکل می‌شود.

در پاسخ به سؤال اول باید اول به این معضل توجه کرد که فلسفه تعریف متفق علیهی ندارد و در واقع چندان روشن نیست که قرار است چه چیزی به کودکان آموخته شود.

آن چیزی که بطور رسمی با عنوان فلسفه شناخته می‌شود، اساسا مشکل است و باید دید که آیا «برای کودکان کردنِ آن» به معنای شیر بی یال و دم و اشکم است یا نه! مثلا در نظر بگیرید که توضیح معنای لذت جسنی برای کودک، به معنای تهی کردن آن از معنا خواهد بود و نه ساده‌تر کردنِ آن. این یک خطاست که فکر کنیم که هر چیزی را می‌توان ساده کرد و به خوردِ کودکان داد. شاید برای یک کودک لازم نباشد که با نظریاتی چون نسبیت آشنا شود. شاید (تاکید می‌کنم شاید) بتوان او را با قوانین فیزیک نیوتنی آشنا کرد ولی باید در همین حد اکتفا کرد تا موقعی که به سنی از رشد عقلانی برسد تا قدرت فهم نظریه نسبیت برای او ایجاد شود.

حالا آیا واقعا می‌توان مفاهیم عمیق و دشوار فلسفی را به کودک منتقل کرد؟ به نظر من بسیاری از مفاهیم و نظریات فلسفی قابل انتقال به کودک نیستند و با ساده کردن عملا از دست می‌روند. با این حال باز هم می‌توان از فلسفه برای کودکان سخن گفت، اما طبعا در انتخاب موضوع باید دقت کافی صورت گیرد تا موضوعاتی انتخاب شوند که در عین ساده‌تر شدن، باز هم هویتشان باقی بماند. این مساله را در ادامۀ بحث، بطور مفصلتر مورد بررسی قرار خواهم داد.

پاسخ به سؤال دوم: ابتدا باید روشن شود که قرار است مهارت فلسفیدن به کودک آموخته شود یا معرفتِ آن. به نظر من آموختن معرفت فلسفی به کودکان آنگونه که در رشتۀ فلسفه در دانشگاه‌ها رایج است، مطلوب نیست، هر چند هم که ساده شود، بلکه شاید آسیب‌زا هم باشد. برخی سؤالات مانند سؤال درباره مسائل جسنی، خود باید به سراغ کودک بیایند نه اینکه ما آن را به ذهنشان بیاوریم. در واقع هر سوال جایی و مکانی برای خود دارد و مطرح کردنِ پیش از موعد آن، ای بسا باعث گیجی کودک شود. علاوه بر این فلسفه زمینه بسیار مساعدی برای غرورآفرینی در افراد دارد و به نظر من به احتمال بسیار زیادی آسیب رفتاری در کودک ایجاد می‌کند. برخی سؤالات مانند سؤال درباره مسائل جسنی، خود باید به سراغ کودک بیایند نه اینکه ما آن را به ذهنشان بیاوریم. در واقع هر سوال جایی و مکانی برای خود دارد و مطرح کردنِ پیش از موعد آن، ای بسا باعث گیجی کودک شود. علاوه بر این فلسفه زمینه بسیار مساعدی برای غرورآفرینی در افراد دارد و به نظر من به احتمال بسیار زیادی آسیب رفتاری در کودک ایجاد می‌کند.

اما پاسخ به سؤال سوم: در پاسخ به سؤال دوم گفتم که آنچه برای یک کودک مطلوبیت دارد مهارت فلسفه‌ورزی است و نه پرداختن به مسائل فلسفی متداول. در واقع همان تفکیکِ میان معرفت فلسفی و مهارت فلسفه‌ورزی در اینجا راه‌گشاست. رفتن به سراغ اولی نه تنها ضرورتی ندارد بلکه از نظر من در مجموعْ مثبت هم نیست ولی دومی را نه برای کودکان که برای همه انسان‌ها ضروری می‌دانم.

مقدمه دوم:

معمول است که در معرفی هر علمی از موضوع، روش و غایت آن سخن بگویند. فلسفه برای کودکان، یک علم به معنای رسمیِ آن نیست ولی می‌خواهم چهارچوب آن هم به همین سبک ترسیم کنم.

موضوع: به نظر من طرح مسائل متافیزیکی برای کودکان ضرورت ندارد. آنچه برای کودکان مهم است شیوه درست اندیشیدن است ولو آنکه بطور رسمی تحت عنوان فلسفه قرار نگیرد. به اصطلاح باید به آنها هنر اندیشیدن (art of thinking) را آموخت. موضوعات مورد بحث هم می‌توانند بسیار گسترده باشند و تمامی فلسفه‌های مضاف بعلاوه جامعه‌شناسی و روانشناسی و مانند آن را هم در بگیرند. البته این درباره نوع موضوع است، اما درباره سطح آن که قاعدتا برای هر سنی متفاوت است هم باید دقت نظر داشت. این را ذیل بحث از روش مطرح می‌کنم.

روش: من حقیقتا نمی‌دانم که دقیقا کودک به چه سنی اطلاق می‌شود و از این میان چه طیف سنی می‌توانند منظور نظر فلسفه برای کودکان باشند. اجمالا ترجیح می دهم از سن شش سالگی تا پیش از بلوغ (حدود 14 سال) را حوزه کار فلسفه برای کودکان بدانم. بر این اساس، روش آموزش به کودکان هم تفاوت پیدا می‌کند. تقریبا شاید مشابه با آن چیزی که به نام گروه سنی الف، ب، ج، د و ه شناخته شده است. ساده‌ترین کار قصه‌گویی است و البته دیالوگ هم مخصوصا برای سنین بالاتر قابل استفاده است. اما هر روشی که اتخاذ شود، مهم دخالت دادن مخاطب در نتیجه‌گیری و تحلیل است. اگر این اتفاق نیفتد کار مدرس فلسفه برای کودکان ارزش خاصی نخواهد داشت. فلسفه برای کودکان مانند مربی‌گری یک دونده نیست، مانند بر دوش بردن یک کودک هم نیست، بلکه مانند گرفتن دست یک کودک و راه رفتن با اوست.

غایت: اگر هدف از آموختن فلسفه به کودکان آن است که آنها دوری از تعصب، شیوه تفکر خلاقانه و تحلیل درست را یاد بگیرند من به شدت با آن موافقم و همانطور که گفتم به جد آن را ضروری می‌دانم، اما اگر قرار باشد که کودکان با موضوعات متافیزیکی و تفکرات فیلسوفان آشنا شوند، با آن از اساس مخالفم و معتقدم که اگر کاری مضر نباشد، زائد است.

امیدوارم بتوانم از نظرات گرانقدر شما هم بهره‌مند شوم.

  • ۹۳/۱۱/۱۵

نظرات (۱۰)

حکیم جان الحق که حق مطلب رو خوب ادا کردی. واقعاً همین یادداشت با کمی گسترش می‌تونه مقدّمه‌ی خوبی برای یک کار تألیفی مفید در این حوزه باشه. خیلی خوب نوشتی و با دیدگاهت در این زمینه موافق‌ام. من البتّه هنوز مطالعه‌ی کافی در این حوزه ندارم و شاید این نوشته اوّلین مطلبی در این زمینه باشد که کامل کامل آن را خواندم! امیدوارم که طرح این بحث شروع خوبی برای همکاری‌مان باشد. من خیلی متوجّه جوّ یا هاله‌ی تقدّسی که پیرامون این موضوع در کشور ما درست شده نبوده‌ام! و بر عکس گمان می‌کردم که به واسطه‌ی ارتباط آن با اندیشه و نگاه فلسفی چندان در فضای رسمی مورد حسن ظن یا استقبال نباشد. نکته‌ای را هم که دیشب اشاره کردی قبول دارم که بعضی از نهادهای رسمی مرتبط با فلسفه مثل بنیاد حکمت اسلامی صدرا به خاطر باب شدن موضوع و خلاصه عقب نماندن از قافله‌ی این بحث به آن پرداخته‌اند.
البتّه دیشب مصاحبه‌ی خانم پنج‌تنی با آقای سعید ناجی را در مجلّه‌ی اطّلاعات حکمت و معرفت خیلی سریع مرور کردم و به نظر می‌رسد که نگاه انتقادی به این حوزه کم‌وبیش مطرح است.
به هر حال خیلی خوب و شسته و رفته و تحلیلی راجع به این موضوع بحث مقدّماتی را شروع کردی که در عین حال هم انتقادی و هم مثبت است. بعضی از عباراتی را که در این مطلب نوشتی به قدری از لحاظ عقلانی گویا و تصدیق‌پذیر است که می‌توان به عنوان اصول مانیفستی مطرح کرد از جمله این فقرات:
این یک خطاست که فکر کنیم که هر چیزی را می‌توان ساده کرد و به خوردِ کودکان داد.

بسیاری از مفاهیم و نظریات فلسفی قابل انتقال به کودک نیستند و با ساده کردن عملا از دست می‌روند. با این حال باز هم می‌توان از فلسفه برای کودکان سخن گفت، اما طبعا در انتخاب موضوع باید دقت کافی صورت گیرد تا موضوعاتی انتخاب شوند که در عین ساده‌تر شدن، باز هم هویتشان باقی بماند.

آموختن معرفت فلسفی به کودکان آنگونه که در رشتۀ فلسفه در دانشگاه‌ها رایج است، مطلوب نیست، هر چند هم که ساده شود، بلکه شاید آسیب‌زا هم باشد.

طرح مسائل متافیزیکی برای کودکان ضرورت ندارد. آنچه برای کودکان مهم است شیوه درست اندیشیدن است ولو آنکه بطور رسمی تحت عنوان فلسفه قرار نگیرد. به اصطلاح باید به آنها هنر اندیشیدن (art of thinking) را آموخت.

اشاره به زمینه‌ی غرورآفرینی فلسفه و آسیب‌های رفتاری ناشی از آن و همین‌طور بحث از روش و غایت فلسفه برای کودکان خیلی خوب و به‌جا بود.
در کل هر دو مقدّمه خیلی ذهن مرا روشن کرد و چون انگار تصوّرات ذهنی‌ام راجع به این موضوع به تصدیق حکیمانه رسید لذّت بردم.
ضمناً در پاراگراف پاسخ به سؤال دوم، چند خط آخر دوباره تکرار شده است.



راستی صحبت‌های آلن دو باتن را درباره‌ی آتئیسم 2 دیدم و زیرنویسش را خواندم. خیلی جالب بود. آتئیسم آشتی‌جو به جای آتئیسم ستیزه‌جو ایده‌ی جالبی است.
خوشحالم که این نوشته مورد توجه تو واقع شد.  در ابتدا قصد داشتم مطلبی مفصل در چند بخش بنویسم ولی هم کاری پیش آمد و هم حوصله من کاهش یافت و مطلب آب رفت.
شاید وقتی دیگر اندکی بیشتر به این مقدمات بپردازم.
فلسفه برای کودکان هنوز در اول راه است ولی متصدیان مناسبی پیدا نکرده است.  فرمایشی شدن آفت کار فلسفی است.
خوشحالم که از متن دو باتن هم لذت بردی ایده او در حوزه فلسفه برای کودکان هم قابل بسط است منظورم ایده افزودن تکرار و نوعی از مناسک است
مجی جان! این ترجمۀ یک صفحه و اندی از آغاز کتاب است. پذیرای اشارات و تنبیهات تو هستم.
گر خطا دیلماج کردم ای مجی اصلاح کن
مصلحی، ویراستاری، ای تو سلطان سخن
 
پیشگفتار
کتاب حاضر هر آنچه که برای آموزش در کلاس «درآمدی بر فلسفه» در مدارس ابتدایی لازم است را در بر دارد. این نتیجه تجربه بیست‌سالۀ خودِ من از بحث درباره موضوعات فلسفی با کودکان از اول تا پنجم ابتدایی است. همچنین از آنجا که این ایده که کودکان می‌توانند وارد دیالوگ فلسفی شوند بسیاری از شما را به تعجب وا می‌دارد، این کتاب با دقت تمام، بنیان منطقیِ بحث فلسفی با کودکان و در واقع اهمیت چنین کاری را شرح می‌دهد.
هدف من در معرفی فلسفه به کودکان همواره این بوده است که معلمانِ کلاسهای ابتدایی را در تلاش در جهت طرح مباحث فلسفی در کلاس‌هایشان، یاری و تشویق نمایم. امید من آن بوده که این کتاب به معلمان برای رو آوردن به چنین تلاش‌هایی انگیزه بدهد،بنابراین بر این واقعیت تاکید می‌کنم که لازم نیست برای آنکه معلم فلسفه ابتدایی بشوید از پس‌زمینه فلسفی برخوردار باشید. همه آنچه شما نیاز دارید یک علاقه خالصانه به پروراندنِ استقلال، خلاقیت و کنجکاوی در دانش‌آموزانتان و همچنین صبوری و شوخ‌طبعی! است. اگرشما چنین ویژگی‌هایی دارید و علاقمندید که  کلاس ابتداییِ خودتان را با فلسفه آشنا کنید، آنچه برای انجام این کار لازم دارید را در این کتاب خواهید یافت.
هر چند در ابتدا کار خود را با کمک به معلمانی آغاز کردم که در پی تعلیم فلسفه در کلاس های ابتدایی بودند اما در ده سال اخیر، درگیری اصلی من معطوف به دوره‌ای بوده که در کالج مونت‌هولیوک به تدریس می‌پرداختم. در آنجا دانشجویان من کسانی بودند که به کودکان ابتدایی فلسفه آموزش می‌دادند.
  • راه طی شده
  • مجی جان! بعد از ترجمه ان یک صفحه این مطلب را دیدم. دانلود کن و در صفحه 11 برو و شماره 3 را ببین.
    در هر حال این یک صفحه که هدر رفت، ولی فکر کنم که نشان دادم آماده همکاری‌ام!
    خسته نباشی و خدا قوّت!
    البتّه من همون صفحه‌ی 9 مورد اوّل را که دیدم فهمیدم در چه راه طی‌شده‌ای قدم نهاده‌ایم! نمی‌دونم چرا شما در صحفه‌ی 11 و شماره 3 این را متوجّه شدی!
    حالا متوجّه شدم که چرا از بعضی کتاب‌ها چند ترجمه وجود داره!!
    معلوم شد که واقعاً ادبیات و پیشینه‌ی کار ترجمه در این حوزه همچین لاغر و فقیر هم نیست که ما فکر می‌کردیم.
    از قرار معلوم خانم فرزانه شهرتاش ید طولایی در این زمینه دارد و قابل تحسین است.
    به هر حال این را هم می‌شود به فال نیک گرفت. ما هم می‌تونیم در این راه سهمی داشته باشیم و این‌که کارهایی قبلاً انجام شده می‌تونه به ما کمک کنه. شاید بتونیم در تألیف، کارهای خوب و مفیدی انجام دهیم.
    از اعلام آمادگی شما برای همکاری خوشحال و سپاس‌گزارم. ولی امیدوارم از کم‌کاری من دل‌سرد نشده باشی چون من فرصت ترجمه‌ی یک خط را هم در این دو روز نداشتم. در هر صورت منتظر نظر حکیمانه برای شروع کار هستم.
    مجی جان! اشاره‌ای که به آن آدرس کرده‌ بودم برای این بود که بدانی این کتاب قبلا ترجمه شده است. ظاهرا باید از این پس با دقت نظر و اختیاط بیشتری عمل کنیم تا تکرار مکررات صورت نگیرد. خوشبختانه فقط در اندازه ترجمه یک صفحه متضرر شدیم و نه بیشتر!
    امیدوارم این فایل پی دی اف را ذخیره کرده باشی، چون اطلاعات نسبتا جامعی در مورد ادبیات این حوزه داشت. در هر حال باید کتاب دیگری را انتخاب کنیم و قبل از آن هم چک کنیم که کسی ترجمه‌اش نکرده باشد.
    این نکته که ما که می‌خواستیم در این حوزه وارد شویم تا چه اندازه از سابقه آن در کشورمان بی‌اطلاع بودیم هم قابل توجه است یعنی اینکه بین خلق یک اثر و معرفی ان در فضای فرهنگی کشور ما راه درازی در پیش است.
    فعلا باید به سراغ کاری جدید برویم
    نکته اول اینکه من تا حالا نه به آموزش فلسفه به کودکان چیزی خواندم و نه جایی شنیدم.
    اینطور که از کامنت ها خواندم انگار موضوع تازه ای نیست اگرچه برای من کاملا تازگی دارد.
    چون تا حالا بهش فکر نکرده بودم همین مختصر حکیم اولین زمینه برای فکر کردن به این موضوع است.
    نمی دانم قرار است محتوای آموزش فلسفی چه باشد اما همان طور که حکیم گفته فکر می کنم آموزش اندیشیدن، مهارت های تفکر خلاق و تنفکر نقاد و تصمیم گیری که جزو مهارت های دهگانه زندگی هستند می تواند در این قالب قرار بگیرد البته اگر این مهارت ها در حوزه تفکر فلسفی باشند.
    برادرم در مدرسه تیزهوشان دوره راهنمایی کرج است. گاهی از این همه اطلاعات، استدلال و منطق بچه ها هیجان زده و شگفت زده می شود. فکر می کنم نسل امروز آمادگی و ظرفیت فهم موضوعات فلسفی را داشته باشد.
    امیدوارم این ایده را شما دو نفر بتوانید در قالب یک تالیف عملی کنید و یک اثر خوب معرفی کنید.
    قربانت دکتر جان. ذخیره کردم و واقعاً کتاب‌شناسی نسبتاً خوبی درباره‌ی این موضوع رو جمع‌آوری کرده‌اند. فقط خواستم بگم که آدرس رو اشتباه دادی، چون کتاب مورد نظر ما همون جایی بود که من گفتم!
    به هر حال بی‌اطّلاعی ما جالب بود و به نظرم عمدتاً به خاطر این بود که بیش‌تر به انگلیسی جستجو کردیم. حالا دوباره بهتره جستجو کنیم و کار دست نخورده‌ای رو شروع کنیم.
    راستی همین ترجمه‌ای که کردی را خواندم و واقعاً خیلی روان و خوب بود. خسته نباشی.
    افشین جان ممنون از حسن نظرت. من هم امیدوارم که بتوانیم کار یا حتّی کارهای مفید و ارزشمندی انجام بدهیم، حالا اگر سه نفره هم بشود که چه بهتر! اگر تمایل و فرصت همکاری داشته باشی مایه‌ی خوشحالی و افتخار ماست.
    راستی این شماره از کتاب ماه فلسفه هم احتمالاً چیزهایی دارد:
    http://www.ketabmah.ir/PaperList2.aspx?id=9442&Magazineid=9
     
    لینکت را دیدم مجی جان! راستش دیگر دارد ادبیاتش زیاده از حد می‌شود! و ما باید کمی خلاقیت هم در کار خود به خرج دهیم.
    من هم از همراهی فشن استقبال می‌کنم شاید باد خلاقیتی که مد نظر من است از جانب فشن بوزد.
    در مورد مهارت‌های ده‌گانه زندگی چیزی نمی‌دانم ممنون می‌شوم اگر فشن توضیحی در این باره بدهد.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی