خود نویسیم و خود خوانیم

پیوندها
آخرین مطالب

مهارتها

يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ

الآن دارم فیلم درخشان چه رویاهایی می‌آیند را با بازی درخشان رابین ویلیامز می‌بینم. باز هم خنده‌های او و چهره‌ای که نشان از انسان شادی دارد که نبود.
او آخرها داشت دچار پارکینسون می‌شد و کم‌کم قدرت بازیگری را از دست می‌داد. او دو انتخاب داشت:
1) اینکه در اوج خداحافظی کند بی آنکه دچار عوارض کهنسالی و بیماری پارکینسون شود. بی آنکه پس از آن همه شهرت و افتخار گوشه‌ای بنشیند تا به تدریج بمیرد.
2) اینکه بماند و شروع به کنترل پارکینسون کند و نشان دهد که با این بیماری هم می‌توان زندگی را ادامه داد و شاد بود. او می‌توانست الگویی باشد برای بیماران و با توجه به شهرتی که داشت جنبشی مهم در این راستا پایه‌گذاری کند.
او اولی را انتخاب کرد. من شاید در موقعیت او، دومی را انتخاب می‌کردم. آدمهای محبوبی مثل او خیلی انتخاب‌های خوبی دارند. می‌دانم که بازیگران ضرورتا از درس‌هایی که در فیلم‌هایی که در آنها بازی می‌کنند به مخاطبان خود می‌دهند، بهره‌ای نمی‌برند، اما دوست داشتم رابین ویلیامز اینگونه نبود.
انواع مهارت های زندگی را که فشن عزیز تلگرافی بیان کردند به ادامه پست منتقل می‌کنم. از او ممنونم و از او درباره منابع مفصل در این حوزه خواهم پپرسید.


مهارتهای ده گانه ای که سازمان جهانی بهداشت بر آن تأکید داشته است عبارتند از :

    1- مهارت خود آگاهی
    2- ارتباط
    3- روابط بین فردی
    4- تفکر نقادانه
    5- تفکر خلاق
    6- تصمیم گیری
    7- حل مسأله
    8- مقابله با فشار
    9- مقابله با هیجانهای ناخوشایند
    10- همدلی

     با آموزش این مهارتها و تمرین آنها در عمل افراد یاد می گیرند که زندگی صحیح یک مهارت کلی است که  می توان با ماهر شدن در اجزاء آن ( خود آگاهی، همدلی ،‌مقابله با هیجانهای منفی و ...) به احساس رضایت و آرامش دست یافت.

  • ۹۳/۱۱/۱۹

نظرات (۲)

تصوّر قرار گرفتن در موقعیت کسی مثل رابین ویلیامز برای من خیلی سخته ولی اگر به جای او بودم شاید من هم راه دوم رو انتخاب می کردم.
از افشین جان هم سپاسگزارم به خاطر مطلب تلگرافی خوبی و مفیدی که درباره مهارت های دهه گانه زندگی نوشته. 
یکی از درس های دینی که از حکیم یاد گرفتم در قالب این فیلم بود. اگرچه ما نسخه ایرانی و سانسور شده آن را دیدیم اما این فیلم همیشه برای من جذاب زیبا و آموزنده و خاطره انگیز است و اصلا به خاطر این فیلم من مجذوب رابین ویلیامز شدم. چند وقت پیش هم به یکی از دوستان توصیه کردم این فیلم راببینه که نسخه اصلی را آورد و دوباره یا سه باره دیدم. 
درباره انتخاب رابین ویلیامز بین زندگی با رنج و خداحافظی در اوج نمی تونم با قطعیت اظهار نظر کنم. چون نمی دانم خودم اگر در این موقیعت بودم چکار می کردم. اما گاهی قصه زندگی افرادی را می شنوم یا خودم به عینه دیدم که فردی در چنان رنجی زندگی می کند که هروزش یک جهنم است، ان وقت می توانم بگویم رابین درست تصمیم گرفته. 
سال 90 بازدید یکی از بیماران رفتم. بیماری پسوریازیس که یک بیماری پوستی ارثی است گرفته بود. حقیقتا هیچ کس نمی تواند آن صحنه ای را که دیدم الان تصور کند. لحظه ای که من با آن فرد در بیمارستان مواجه شدم چنان شوکی به من وارد شد که بی اراده گفتم یا ابالفضل. وضع جسمی این فرد چنان فجیع بود که انگار 90 درصد سوختگی داست. زخم های عمیق و خونین، تاول های غیرقابل تصور. درد غیرقابل وصف چیزی است که کلمات قادر به بیان آن نیستند. 
چند سال بعد که اود زخمها خوب شد اومد واحد و اون جمله یا ابالفضل من یادش بود. احساس خجالت و عذاب وجدان کردم. من باید بهش امید می دادم اما اون جمله من شاید پتکی از ناامیدی بود ولی خدای من شاهده که اون جمله بی اراده بود. من هیچ وقت نمی تونم زندگی با اون وضعیت را تصور کنم. وحشتناک برایش ثانیه ای بیش نیست. 
زندگی با عزت و سلامت و مرگ با عزت بهتر از چنان عذابی است. احساس می کنم هر چه عذاب الیم هست را کشیده و باید جهنم برایش زنگ تفریح باشد. او اگر به بهشت برود حاش بد می شود از این همه تنعم. و البته جهنم و آتش سوزانش برایش عادی است . آبدیده شده در عذاب..................................... خدایا شکر که نعمت سلامتی را به ما عطا کردی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی