فشنانه
گویند چون فشن وفات یافت فریشتگان خاطرش نیازردند که نامه اعمالش سپید بود و گنه ناپدید پس راست به بهشتش بردندش و او را خود التفات نبود که درگذشته است. پس چون به خود آمد دید در سرایی است آراسته و پیرامونش همه نوع خواسته. در آن حال فریشتگان دق الباب کردند و گفتندش: بطلب هر آنچه خواهی که گوش بفرمانیم و وظیفت خویش به انجام رسانیم. طعامی خواست کباب سلطانی آوردندش. شرابی خواست آب نارگیل و آناناس و معجونی فراهم کردندش. با خود گفت مگر این عمارت خود از آن سایپا باشد که دیگر جای را چنین نعمت نبود و اینچنین کارکنان را رعایت نشود.
گویند بهشت باشد آنجا، افشنآرامش روح و شادی و راحت تن
صبحانه عالی و ناهاری بهتر
اینترنت پرسرعتِ آزادِ خفن
حالا که همه معطل و بیکارند
گو تخت بجای صندلی بگذارند
گویند که سایپاییان حال فقط
از اهل بهشت حور عین کم دارند
- ۵ نظر
- ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۱:۰۱