اینها اسامی بعضی از بزرگان غربی به زبان
عربی است ببینید چند تای آنها را می توانید حدس بزنید
مارغیریت تاصقر (به روایتی تاتشر)
فیکتور هیجو
هیغل
سرین کرکغرد
انباذغلس
.
.
.
.
.
اینها به ترتیب:
مارگارت تاچر
ویکتور هوگو
هگل
سورن کرکگور
و امپِدوکْلس
هستند. نمیدانم چقدر در حدس زدن موفق
بودهاید.
هدف من از این مثالها نشان دادن آن است
که برادرانِ عربِ ما چه بلایی سر اسامی بزرگانِ غربی میآورند در حالی که در
بسیاری از موارد آن تغییرات، ضرورتی هم ندارد. درست است که عربها پژگچ ندارند ولی
دستکاری آنها در آن اسامی، چیزی فراتر از تغییر پژگچ است؛ چیزی که در مثالهای من کاملا
روشن است.
یکی از مشکلاتی که در ترجمه از فلسفه غرب
با آن مواجهیم اختلاف نظرها بر سر تلفظ نام فیلسوفان است:
کرکگور، کرکگارد، کیرکگور، کیرکگارد، کییرکگارد
یا کییرکگور
هیدگر یا هایدگر. جالب آن است که برخی
حتی تلفظ نویی را به فارسی افزودهاند تا رعایت امانت کرده باشند، آنها از تلفظ
آلمانی هایدگر استفاده میکنند که در فارسیِ متعارف وجود ندارد (شبیه صدای آ
گیلانیها)
کارل بارث یا کارل
بارت
و موارد فراوان
دیگر.
اما آیا این مته به
خشخاش گذاشتنها لازم است؟ یا آنکه نوعی اظهار لحیه و فخرفروشی است؟
الآن نزد ما
ایرانیان هایدگر، بارت، کییرکگور و امثال آن جا افتادهاند. اکنون آیا باید مانند
عربها به تلفظ متعارف خودمان رو بیاوریم یا آنکه سعی کنیم نام آن فیلسوفان را
دقیقا مانند هممحلیهای خودِ آنها تلفظ کنیم؟
آیا اکنون که بحث
بر سر این است که مثلا تلفظ دانمارکی از نام کییرکگور، فلان است، این خندهدار
نخواهد بود که روزی کسی بیاید و بگوید اشتباه میکنید چون مثلا در محلهای که او
در آن زندگی میکرد نامش یک جور دیگر تلفظ میشد؟ و آیا تلفظ سورن با نوعی «و» خاص
نیست که متفاوت از «و» فارسی است و در آن صورت آیا باید ملزم به این شویم تا برای
رعایت امانت لب و لوچه مان را کج کنیم تا آن تلفظ ادا شود؟
واقعا چه اهمیتی
دارد و چرا یک اتفاق نظر ساده اینقدر دشوار به نظر میرسد.
روزی برای اولین
بار، پیش یکی از استادانِ متخصص در هایدگر رفتم. جوری هایدگر را تلفظ میکرد که
نزدیک بود خنده از دلم بر دهانم بیاید و کار دستم بدهد. اگر آن تکه نام هایدگر را
از کلام او میبریدید و میدادید کس دیگری گوش کند قطعا متوجه نمیشد که یکی فارسزبان
آن را تلفظ کرده است.