گاه گاهی اس ام اس هایی از دوستان به مناسبت های مختلف به دستم می رسد اس اما اس هایی که رنگی از آنها در خود ندارد و در واقع محصول راحتی ارتباط در عصر ماست کسانی که اگر موبایل نبود شاید تا آخر عمر خبری از من نمی گرفتند تکنولوژی اجازه می دهد تا با ده تومان و بدون حتی صرف وقتی برای نوشتن اس ام اس و تنها با فوروارد کردن اس ام اس فورواردی دیگری نشان دهی که به یاد دیگری هستی.
پیش از این نامه حقیقتا نشانی از نویسنده و خواننده در خود داشت و ردپای هر دوی آن را در آن می توانستید ببینید امروزه اس ام اس چنین حال و هوایی ندارد
خود من معمولا به این اس ام اس ها جوابی نمیدهم و گاهی جواب خودم را میدهم
مثلا مدتی قبل در جواب اس ام اس فورواردی تبریک عید فطر یونس نوشتم
مبارک بر تو عید فطر یونس
مبادا خالی اطرافت ز مونس
یک بار یکی دو ماه پیش با مجی هم مشاعره ای داشتیم که البته متنش را ندارم اگر مجی دارد بگذارد
همینطور با دوستان دیگری که شما نمیشناسیدشان
مثلا دوستی که نامش را از خلال اشعار می توان فهمید به من زنگ زد و چون در حال رانندگی بودم عذر خواستم و البته باری دیگر زنگ زد که من خوابیده بودم در ای ام اسی برایم نوشت
چون زنگ زنم به خواب اندر باشی
وقت دگری سوار بر خر باشی
آنلاین نمی شوی که با گوگل تاک
حرفی بزنم گمان کنم کر باشی
و من البته بعد از آن چندین بار سعی کردم که با او تماس بگیرم و البته این بار او جواب نداد و من برایش اس ام اس فرستادم
پاسخ ندهد تماس من را فرهنگ
انگار که هست با من او بر سر جنگ
مجنون نکشید ناز لیلی این حد
فرهاد نکوفت اینقدر سر بر سنگ
و چون باز جواب نداد برایش نوشتم:
با اس ام اس و رباعی و زنگ زدن
نتوان دل دوست را به دست آوردن
از بهر گرفتن جواب از حامد
محتاج به زیرلفظی است او قطعا
و البته بعد از این موفق به تماس شدیم. این را من دوست دارم چون زنده است در مقابل اس ام اس های مرده
امروز مرتض آغازگر اس ام اس ردپادار بود با این شعر که به جهت پاسخ ندادن به تماس او در صبح برایم فرستاد
تا به کی میخوابی ای فرخنده پی
تو به خانه خفته ای من شهر ری
تو ز خوابیدن چه دیدی ای پدر
بی سبب نبود که گشتی همچو نی
لاغر و بی پولی و در روز حشر
میشوی آخر ز پرخوابی خجل
و من که البته بهعلت دنداندرد شب قبل بی خواب و البته برای شعر کم حوصله بودم نوشتم
درد دندان داشتم شب تا سحر
خواب در چشمم نیامد ای پسر
خواب من را تو قیاس از خود مگیر
که تو شنگولی و من خرد و خمیر
ممنونم از او و این ابیات را اکنون به او تقدیم می کنم با نظر به خواب بودنش در شهر ری
پیش از این در دولت و در پارک وی
خواب بودی و کنون در شهر ری
بارها بیتوته کردی در ونک
زعفرانیه فرشته ولنَجَک {جوری تلفظ کنید تا با ونک قافیه شود}
آنکه روزی بود محبوب القلوب
از شمال شهر رفته به جنوب
قدر او را دختران پولدار
کی شناسند ای تفو به روزگار
چند خال موی اسپیدش سبب
شد که در شهر ری او ماند به شب